مطالب مفید روانشناسی

مطالب مفید روانشناسی

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

مسائلی در مورد هیپنوتیزم که باید بدانید

22



امروزه روش های درمانی جدید کم کم در حال جایگزین شدن با روش های درمانی قدیمی هستند. هیپنوتیزم درمانی یکی از علم هایی به شمار می رود که چند دهه است نسبت به آن توجه ویژه ای صورت گرفته است. اگر شما نیز قصد دارید اطلاعاتی در این مورد کسب کنید با ما همراه باشید.

هیپنوتیزم چیست؟
فرهنگ لغت واژه هیپنوتیزم را اینگونه توصیف می کند: حالتی است مشابه خواب که توسط کسی القا شده باشد و تلقیناتش بسادگی و بدون مقاومت توسط فرد پذیرفته میگردد. اگر چه کارشناسان معتقدند هیپنوتیزم بیشتر نوعی خیالبافی است تا یک خواب.



هیپنوتیزم
هنگام هیپنوتیزم شما همواره هوشیار هستید و تنها به محرکات بیرونی واکنش نشان می دهید. این اساسا مشابه زمانی است که در حال مطالعه یک کتاب مهم و جذاب هستید. شما حقیقتا نمیتوانید به چیز دیگری جز موضوع آن کتاب فکرکنید. تمام توجه شما متمرکز خواهد ماند تا زمانی که وضعیت حس آگاهیتان تغییر کند.



هیپنوتیزم چگونه عمل می کند؟
برای رساندن به این حالت، فرد هیپنوتیزم کننده شما را وادار به تمرکز بروی صدای خود و یا یک شیء میکند. چیزیکه در مرحله بعد رخ میدهید اینست که ذهن آگاه و هوشیار شما فعالیتش در روند تفکر کاهش می یابد زیرا عمیقا آرامش ذهن پیدا کرده اید. این موضوع سبب میشود ذهن ناخوداگاه شما در دسترس او قرار گیرد.

هنگامیکه هیپنوتیزم میشوید، بیشتر مستعد پذیرش تلقینات در خصوص اینکه چگونه احساس کرده، رفتار نموده و بیاندیشید، خواهید شد. زمانی که فرد هیپنوتیزم کننده با شما سخن میگوید، ذهن ناخوداگاه شما با مقاومت کمتری تلقینات را می پذیرد. این دقیقا مانند حالتی است که فرد هیپنوتیزم کننده مستقیما با شخص تصمیم گیرنده در اداره و نه یک کارمند جزء صحبت میکند.



اقسام هیپنوتیزم
از نقطه نظر علمی هیپنوتیزم به سه گونه عمده تقسیم میگردد: تلقینی، پسرفتی و تحلیلی. هر کدام از این اقسام توسط متخصصین علم هیپنوتیزم مورد استفاده قرار میگیرند.

تلقین درمانی زمانی است که به فرد تلقینات ساده ای القا می شود تا طرز فکر، احساس و کردار وی را تغییر دهند تا اینگونه مشکل او را رفع کنند. هیپنوتیزم کنندهای نمایشهای سرگرمی نیز در اینگروه قرار می گیرند. هر چند که در آن کار جنبه درمانی مطرح نمی باشد.

در پسرفت درمانی فرد هدایت می شود تا خاطرات گذشته خود را بیاد بیاورد، تا وی بهتر بتواند به علت مشکلاتی که اکنون از آنها رنج می برد، پی ببرد.

سرانجام در تحلیل درمانی متخصص می کوشد ذهن ناخودآگاه فرد را تحلیل کند تا متوجه مشکل آن گردد.



آیا شما می توانید هیپنوتیزم شوید؟
از نقطه نظر تئوری، هیپنوتیزم بروی همه افراد انجام شدنی است. با این وجود استثناهایی وجوددارند.متخصصین کشف کرده اند که هیپنوتیزم کودکان خردسال، افراد مست و اشخاص دارای بهره هوشی بسیار پایین، عملا غیر ممکن است. مضاف بر اینکه ناتوانی در تمرکز کامل میتواند هیپنوتیزم شدن را برای فرد غیر میسر سازد.

برای هیپنوتیزم شدن سه پیش نیاز اساسی وجود دارد:

باید خواهان و راغب به هیپنوتیزم شدن باشید
باید به اینکه هیپنوتیزم بروی شما قابل انجام است باور داشته باشید
باید قادر باشید آرام شده و تمدد اعصاب پیدا کنید
هیپنوتیزم هنگامی به بهترین صورت عمل می کند که شما شدیدا برانگیخته شده باشید و هیپنوتیزم کننده از مشکل خاص شما که برای کمک به او مراجعه کرده اید آگاه باشد.

این تصور که افراد شکاک به هیپنوتیزم و یا دارای اراده قوی قادر به هیپنوتیزم شدن نمیباشند واهی و غیر واقعی است. درحقیقت متخصصین بر این باورند که چنین افرادی کاندیدهای بسیار مناسبی برای هیپنوتیزم شدن هستند.هرچند که فرد میبایست خود مایل به همکاری باشد.



تلقینات پس از هیپنوتیزم
تلقیناتی که شما را هدایت می کند تا اینکه باورشان نمایید، می تواند توسط صدای فرد، کلمات، حرکات، اصوات خاص و حتی یک رایحه خاص آغاز گردد. با وجود این میتواند شستشوی مغزی طولانی مدتی برای شما ایجاد کند. برای مثال هرگاه کلمه کاستینوپل را می شنوید اقدام به سرقت منازل میکنید. همانند شخصیت وودی آلن در فیلم نفرین عقرب.

با این وجود،تلقین درمانی بطور کلی پیرامون تغییر رفتار شما در آینده میباشد. در حین این نوع هیپنوتیزم به شما تلقیناتی داده میشود که درآینده میبایست اجرا گردند. برای مثال چنانکه شما تلاش میکنید کشیدن سیگار را ترک کنید، به شما القا میگردد هرگاه هوس سیگار کشیدن کردید، در شما احساس اشتیاق به دویدن و یا چیزی مشابه آن پیدا خواهد شود.

اینها تلقینات پس ازهیپنوتیزم نامیده میشوند. شما دیگر تحت هیپنوتیزم نخواهید بود اما تلقینات به کار خود ادامه خواهند داد. این با کنترل فکر تفاوت دارد که در آن تاثیر یک جلسه هیپنوتیزم درمانی تنها برای مدت تقریبی چندین ساعت تا دوهفته ادامه خواهد یافت.

این گونه تلقینات بمنظور اینکه بتوانند تاثیر مفید طولانی مدت داشته باشند، نیاز دارند تا در یک دوره چند جلسه ای تقویت گردند. همچنین هیپنوتیزم درمانهای مجرب برای شما مطالب خواندنی و CD های صوتی تدارک می بینند تا هر روز خودتان شخصا به تقویت تلقینات بپردازید.



آیا هیپنوتیزم خطری ندارد؟
بزرگترین ترس و واهمه در رابطه با هیپتوتیزم این است که شما را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی نماید. اطمینان داشته باشید شما را نمیتوان وادار به انجام کاری گردانید که در حالت عادی انجامش نمی دهید.

بیاد داشته باشید این ذهن ناخودآگاه شما می باشد که در حین هیپنوتیزم مورد درخواست و مخاطب قرار میگیرد و از آن جایی که اخلاقیات شما درآن جای گرفته، شما کاملا از انجام عملی بر خلاف اراده خود مصون میباشید. تنها زمانی هیپنوتیزم خطرناک میباشد که فرد تحت تاثیر الکل و مست باشد



هیپنوتیزم برای چیست؟
قبلا اشاره کردیم که هیپنوتیزم می تواند در درمانهای روانشناسی مورد استفاده قرارگیرد. اما موارد استفاده کاربردی دیگری نیز دارد که شامل:

تغییرعادات غلط چون پرخوری و استعمال دخانیات
برطرف کردن ترسهای مفرط
کاهش استرس اضطراب و ترس
درمان آسم
التیام بیماریهای پوستی
درمان سردردهای میگرن
کاهش عوارض شیمی درمانی
کنترل خونریزی در جراحی ها و اعمال دندانپزشکی
کنترل فشار خون
بهبود سیستم ایمنی بدن
به عنوان یک اصل، هیپنوتیزم همراه با دیگر درمانها مورد استفاده قرار میگیرد و نه لزوما بطور انفرادی.



شروع کنید
یافتن متخصص

هیپنوتیزم زمانی کاربردی وسیع دارد که فقط توسط سازمانهای معتبر انجام پذیرد. در واقع انجام عمل هیپنوتیزم در اکثر کشورها کنترل قانونی نمی گردند. اساسا دو دسته وجود دارند که به حرفه هیپنوتیزم به مفهوم درمانی آن مشغول هستند.

نخست متخصصین علوم پزشکی مجاز، پزشکان، روانشناسان، کارشناسان علوم اجتماعی و روانپزشکان. روی هم رفته این افراد علاوه بر تحصیلات دانشگاهیشان آموزش تخصصی دیده اند تا قادر به انجام عمل هیپنوتیزم گردند.

دوم هیپنوتیزم کنندگان گواهی نامه دار غیر متخصص. این افراد متخصص پزشکی نمیباشند اما دوره آموزشی ۲۰۰ ساعته هیپنوتیزم را بپایان رسانیده اند.



پرسشهای متداول در خصوص هیپنوتیزم
۱ آیا هیپنوتیزم عوارض زیانبار بلند مدت دارد؟

خیر. هیپنوتیزم برعکس برای بهبودی تندرستی شما در بلند مدت میباشد. درهرصورت سابقه پزشکی خود را با هیپنوتیزم کننده در میان بگذارید تا مطمئن شوید یک کاندید ایده آل می باشید. همچنین اگر شما زمینه تفکرات توهم آمیز دارید و یا از الکل و مواد مخدر استفاده می کنید، امکان خطر وجود خواهد داشت.

هنگامی که شما از حالت خلسه خارج میگردیید ممکن است اندکی احساس گیجی و و سردرگمی کنید اما هیچگاه این حالت زیاد بطول نخواهد انجامید. احساس اضطراب پس از آن معمولا نشانه اثر بخشی درمانی می باشد. با این حال با هیپنوتیزم کننده خود در خصوص آن صحبت کنید.

۲ آیا میتوان تا مدت نامحدود تحت تاثیرهیپنوتیزم باقی ماند؟

هر شخصی که فیلمهایی نظیر را دیده باشد در این فکر است که هرگاه هیپنوتیزم کننده در حین هیپنوتیزم فرد ناگهان بمیرد

چه اتفاقی رخ خواهد داد. نگران نباشید، شما قادر خواهید بود به تنهایی از حالت خلسه خود خارج گردید.

یا برای چند دقیقه به خواب فرو خواهید رفت وبطور طبیعی بیدار خواهید شد و یا متوجه آن می شوید که کسی با شما سخن نمیگوید و با یک احساس طراوت چشمان خود را باز می کنید.

۳ آیا میتوان در هر زمان از آن حالت خارج شد؟

همانطور که قبلا بحث شد هیپنوتیزم می باید از طرف شما و با میل داوطلبانه حس ناخودآگاه صورت گیرد. بنابراین ضمیر ناخودآگاه شما همواره تحت کنترت می باشد و هرگاه موضوعی را ناراحتتان کند، قطعا امکان خواهد داد از آن حالت خارج شوید.

۴ آیا میتوان حالت خلسه را بعدا به خاطر آورید؟

هر اندازه جلسه هیپنوتیزم عمیقتر باشد به خاطر آوردن لحظات هنگام هیپنوتیزم کمتر خواهد بود. و این ضمیر ناخودآگاه خود شماست که می گوید به چه اندازه هیپنوتیزم عمیق باشد. اکثر افراد قادر هستند حداقل لحظاتی را به خاطر بیاورند.



احساس خواب آلودگی میکنید
اعتبار هیپنوتیزم بعنوان یک ابزار درمانی قابل اطمینان همواره مورد بحث دانشمندان بوده است. اما هزاران مشتری خوشنود نمیتواند بی سبب و غیر واقعی باشد.میتواند؟ اگر اعتقاد دارید که هیپنوتیزم برای شما مناسب میباشد بهترین توصیه در این نظر این است که با توقعات و انتظارات معقول و اندک به آن مبادرت ورزید

منبع: دکتر سلام

موافقین ۰ مخالفین ۰

افسردگی با ازدواج درمان نمی شود

حتما برای شما هم پیش آمده که در بین اقوام و آشنایان خانواده ای فرزندی داشته باشند که دچار افسردگی باشد و دیگران برایش نسخه بپیچند که اگر ازدواج کند خوب می شود!

در حقیقت بیشتر مردم تصور می کنند که ازدواج عاملی است که میتواند همه مشکلات روحی، جسمی فرد را بهبود بخشد. یا بهتر است بگوییم گمان می کنند که ازدواج یک داروی معجزه آسا برای انواع بیماری هاست.


اگرچه ازدواج می تواند به بهبود شرایط بالینی بیماران دچار افسردگی بیانجامد اما به هیچ عنوان راه حل قطعی درمان این بیماری نخواهد بود.

متاسفانه مادران بسیاری هستند که تصور می کنند که اگر پسرشان بداخلاقی میکند باید برایش زن بگیرند تا خوب شود یا اگر دخترشان سربه هوا یا منزوی است باشوهر دادنش می توانند این رفتارش را درمان کنند.


ازدواج مانند یک کوه آتشفشان
در بسیاری از موارد اگر یکی از زوجین بدون درمان بیماری افسردگی وارد زندگی مشترک شود و به یک باره خودش را میان یک زندگی نا آشنا ببیند و بخواهد فکر کند که تنها شده و باید خودش به همراه یک نفر که همسرش هست باید زندگی کند، بیماری افسردگی اش بدتر شده و مانند یک کوه آتشفشان بروز خواهد کرد.


در این شرایط میزان استرس وارد شده به این افراد بسیار بسیار بیشتر از زمانی است که در حین درمان باشند. ازدواج می تواند یک نسخه کمک درمانی برای بیماران دچار افسردگی باشد به این معنا که قبل از ازدواج با مراجعه به دکتر و مصرف داروهای مربوطه ، می توانند بهبود نسبی پیدا کنند و در ادامه این روند ازدواج می تواند مانند یک اهرم قوی آنها را به زندگی امیدوار کرده و موجب شود که به درمان بهتر پاسخ داده و انگیزه بیشتری برای شادی و زندگی پیدا کنند.


آیا خوشی دوران نامزدی و عقد درمانگر است؟
در بسیاری از موارد اگر یکی از زوجین بدون درمان بیماری افسردگی وارد زندگی مشترک شود و به یک باره خودش را میان یک زندگی نا آشنا ببیند و بخواهد فکر کند که تنها شده و باید خودش به همراه یک نفر که همسرش هست باید زندگی کند، بیماری افسردگی اش بدتر شده و مانند یک کوه آتشفشان بروز خواهد کرد.

هرچند که دوران عقد و خرید های این دوران روزگار خاطره آفرین و خوشی را برای هر فردی رقم می زند اما به هیچ عنوان نمی توان اینطور گمان کرد که این دوران خوشی که معمولا در یک بازه شش ماهه تا یکساله قرار دارند می توانند جایگزین درمان طبی افسردگی شوند.


حتی اگر فردی که دچار افسردگی است وارد این روزگار بروفق مراد و شاد نامزدی و عقد بشود و به صورت مقطعی حالش بهبود یابد، اما  پس از مدتی این مشکل به شکلی دیگر نمود می‌یابد. همسر از نوع خوب و ایده‌ آلش هر چقدر هم که خوب باشد مشاور یا روانشناس نیست تا بداند با یک افسرده چطور برخورد کند.


دانستنی های ازدواج

افسردگی عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختی نیست


افسردگی مانع زندگی مشترک نیست
بی شک افسردگی عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختی نیست! چه بسا ممکن است در زندگی سختی ها و مشکلاتی پیش بیاید که به این افسردگی دامن بزند و زندگی مشترک را به سمت زوال بکشاند.


کسی که دچار افسردگی است روحیه شکننده و آسیب پذیری دارد. این روحیه  او را در تلاطم زندگی آنطور که باید و شاید همراهی نمی‌کند.


جایی که باید به همسرش کمک کند، تکیه گاهش باشد و یا برای فرزندانش پدر یا مادری خوب و شاداب باشد کم می‌آورد و این به دلیل آن است که با هدفی اشتباه ازدواج کرده و با نگاهی ابزاری به این مهم، قدم در زندگی مشترک گذاشته است.


افسردگی و داشتن آرامش در مقابل هم نیستند
هرچند که دوران عقد و خرید های این دوران روزگار خاطره آفرین و خوشی را برای هر فردی رقم می زند اما به هیچ عنوان نمی توان اینطور گمان کرد که این دوران خوشی که معمولا در یک بازه شش ماهه تا یکساله قرار دارند می توانند جایگزین درمان طبی افسردگی شوند.

شاید تصور عموم جامعه از بیماران دچار افسردگی این باشد که این گروه از اجتماع طعم آرامش را نخواهند چشید! یا حتی ممکن است برخی اینگونه تصور کنند که افرادی که دچار اختلالات روحی مانند افسردگی هستند؛ پس از ازدواج این حالت را به طرف مقابل خود نیز انتقال می دهند و ناخواسته او را هم افسرده و منزوی می کنند. بی شک هیچ منطقی نمی پذیرد که افراد به صرف دیدن یک فرد دچار افسردگی، خود نیز دچار این بیماری بشوند.


به بیان واضح تر افسردگی جز بیماری های واگیر دار و مسری نیست که نگران شیوع این بیماری به طرف مقابل باشیم! بلکه می توان اینگونه به ماجرا نگاه کرد که افراد بسیاری از بیماری افسردگی رنج می برند اما زندگی سرشار از آرامشی دارند!


به طور کلی افسردگی و آرامش داشتن دو مقوله جدا از هم هستند هرچند که می توانند تاثیرات جزیی بر روی هم داشته باشند اما نمی توانند مانع یکدیگر باشند.


سلامت روان یکی از پارامترهای احساس خوشبختی
نباید فراموش کرد سلامت زندگی مشترک در گرو سلامت روانی دو طرف است.  سلامتی که از دید برخی از والدین خیلی مهم نبوده و همینکه در او برخی معیارهای ظاهری را می‌ ببیند دلشان آرام می‌گیرد که دختر یا پسرشان در آستانه خوشبختی است.


البته مواردی که در بالا بیان شد؛سعی ندارد القا کند کسی که دچار افسردگی است نباید ازدواج کند!
بلکه در صدد این بیان است که : افسردگی درجات متفاوتی دارد. همچنین درمان‎هایی ساده و ریشه‎دار. مقصود ما این است قبل از ازدواج این مشکلات حل و فصل شود. درحقیقت نباید روی ازدواج به چشم یک درمان اولیه حسابی باز کرد.


یک ازدواج موفق و اصولی باید ضامن قوام و خوشبختی زندگی طرفین آن باشد. پس لازم است برای رسیدن به این مهم و ایجاد احساس خوشبختی در دو طرف، آنرا به نحوی که شایسته است مقاوم و پایدار کرد.


اگر احساس می کنید دچار افسردگی هستید یا تنهایی را بیش از حد معمول دوست دارید بهتر است به یک مشاور یا روانپزشک مراجعه کنید و لذت حال خوب را بچشید و بعد در شرایطی که حال خوش روحی و جسمی دارید به ازدواج و انتخاب همسر و پا گذاشتن به زندگی آینده وارد شوید.
آن وقت هیچ چیزی جلوی خوشبختی تمام عیار شما را نخواهد گرفت .

منبع: بیتوته

موافقین ۰ مخالفین ۰

مغز چگونه خاطره بد را پاک می‌کند؟

مغز چگونه خاطره بد را پاک می‌کند؟



وقتی اتفاقات بدی می‌افتد، دوست نداریم آن‌ها را به‌یاد داشته باشیم و دربرابر آن‌ها مقاومت می‌کنیم یا آن‌ها را نادیده بگیریم؛ ولی احتمالا داریم برعکس هدف خود عمل می‌کنیم.

مطالعه‌ای جدید با هدایت دانشمندانی در تگزاس، نشان می‌دهد عمل ارادی فراموش‌کردن با افزایش درگیری قشر مغز با اطلاعات ناخواسته همراه است. به‌عبارتِ‌دیگر، برای فراموش‌کردن خاطرات واقعا نیاز داریم که روی آن‌ها تمرکز کنیم. تریسی وانگ، از دانشگاه تگزاس توضیح می‌دهد:

برای مکانیسم فراموشی، حد متوسطی از فعالیت مغز حیاتی است. اگر فعالیت مغز خیلی قوی باشد، موجب تقویت خاطره می‌شود و اگر خیلی ضعیف باشد، نمی‌توانید آن را تغییر دهید.

تلاش برای فراموش‌کردن فعالانه‌ی خاطرات ناخواسته، فقط به پیشگیری از تجمع اطلاعات بیهوده در مغز کمک نمی‌کند. افزون‌براین، به افراد اجازه می‌دهد از تجربیات دردناک و عواطفی عبور کنند که دوست ندارند به‌خاطر بیاورند. این همان بخش دلخواه دانشمندان علوم اعصاب است. جارود لوییس پیکاک، یکی از پژوهشگران مطالعه‌ی مذکور می‌گوید:

شاید بخواهیم خاطراتی را که موجب بروز واکنش‌های ناهنجار می‌شوند، مانند خاطرات حاصل از ضربه‌ای روحی را دور بریزیم تا بتوانیم در تجربیات جدید واکنش سازگارتری نشان بدهیم. پژوهش‌های پیشین نشان داده‌اند توانایی فراموش‌کردن ارادی مسائل را داریم؛ اما اینکه مغز ما چگونه این کار را انجام می‌دهد، هنوز سؤال است.


فراموشی در سطح عصبی

در پژوهش‌های قبلی درباره‌ی فراموشی ارادی، به فعالیت مغز در قشر پیش‌پیشانی و مرکز حافظه‌ی مغز یعنی هیپوکامپ توجه شده است. پژوهشگران در مطالعه‌ای جدید، به بخش دیگری از مغز توجه کردند که قشر گیجگاهی‌‌شکمی (Ventral Temporal Cortex) نامیده می‌شود و به پردازش و طبقه‌بندی محرک‌های دیداری کمک می‌کند.

در آزمایشی با حضور ۲۴ فرد جوان سالم، به شرکت‌کنندگان تصاویری از صحنه‌ها و چهره‌های افراد نشان داده شد و سپس، از آن‌ها خواسته شد هرکدام از آن تصاویر را به‌خاطر بیاورند یا فراموش کنند. در طول آزمایش، فعالیت مغز هرکدام از شرکت‌کنندگان را دستگاه‌های fMRI ثبت کرد. پژوهشگران هنگام بررسی میزان فعالیت ناحیه‌ی قشر گیجگاهی‌شکمی مغز شرکت‌کنندگان متوجه شدند عمل فراموش‌کردن ارادی درمقایسه‌با به‌خاطرآوردن، نیروی بیشتری از مغز می‌گیرد. پژوهشگران در مقاله‌ی خود نوشتند:

تصاویری که به‌دنبال دستورالعمل فراموشی از قشر گیجگاهی‌شکمی حاصل شد، درمقایسه‌با تصاویری که پس از دستورالعمل یادآوری ثبت شده بود، نشان‌دهنده‌ی پردازش بیشتر در این منطقه از مغز هنگام فراموشی بودند. این افزایش در پردازش، به‌‌ویژه درمواقعی که سطح فعالیت متوسطی وجود داشت، به فراموشی بیشتری منجر می‌شد.


البته فراموش‌کردن تصویری خاص، آزمایشی آزمایشگاهی است که با عبور از خاطرات دردناک حاصل از رویدادهای تجربه‌شده در جهان واقعی تفاوت دارد. بااین‌حال، پژوهشگران می‌گویند مکانیسم‌هایی که در آن‌ها دخالت دارند، احتمالا یکسان هستند و آگاهی از چگونگی فعال‌کردن آن‌ها، مزیت بزرگی برای افرادی است که نیاز دارند چیزی را فراموش کنند. مخصوصا اینکه این یافته‌ها بینش طبیعی ما برای سرکوب‌کردن مسائل ناخواسته را به‌مبارزه می‌طلبد و نشان می‌دهد برای فراموش‌کردن اطلاعات ناخواسته باید به آن‌ها بیشتر توجه کنیم. وانگ می‌گوید:

مهم‌تر اینکه این قصد فراموش‌کردن است که موجب فعال‌سازی حافظه می‌شود. هنگامی‌که این فعالیت به حدمتوسط برسد، خاطره متوقف می‌شود و به فراموشی آن تجربه منجر خواهد شد.


منبع: زومیت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اختلال شخصیت وسواسی-جبری

 افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، کمالگرا بوده و به گونه‌ای زیاده از حد و انعطاف‌ناپذیر، نگران کنترل کردن تمامی جزئیات مربوط به مسائل هستند و همچنین معتقدند باید تمامی جزئیات، دقیقاً بر سر جای خود باشند. تفویض اختیار به دیگران از سوی آنان ناممکن است؛


زیرا این افراد هیچ‌گاه به دیگران اعتماد ندارند و آن‌ها را از دقّت کافی برخوردار نمی‌دانند. زندگی آنان توسّط مقرّرات، برنامه‌ها و روال‌های انعطاف‌ناپذیر کنترل می‌شود. توجّه بیش از حدّ آن‌ها به کار، مانع از خودانگیختگی، آرمیدگی و برقراری روابط عمیق می‌شود. آنان در زمینهٔ مسائل مالی، هیجان‌ها و عواطف، افرادی تنگ‌نظر بوده و همواره اظهار می‌دارند که همیشه باید «حرف، حرف ما باشد».


برای این بیماران کنترل رفتار و محیط خود بسیار مهم است و بنابراین هر چیزی که برنامه‌ریزی معمول آنها را تهدید یا به خطر اندازد اضطراب شدید را در آنان بوجود می‌آورد، در نتیجه برای رفع این اضطراب آداب، رفتارها و برنامه‌های وسواسی بیشتر به زندگی خود و دیگران وابسته به او (مثل همسر و فرزندان) تحمیل می‌کنند.


شوخی برای این بیماران معنی ندارد و غالبا رفتار و خلقشان بسیار جدی و رسمی است، بدین ترتیب وقتی وارد زندگی خانوادگی آنها می‌شوید احساس می‌کند در یک پادگان نظامی هستید که کوچکترین خطا شدیدترین برخورد را در پی دارد. 


ویژگی‌های فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری

فرد تقریباً در همه جنبه‌های زندگی به فکر کنترل شخصی و کنترل میان فردی است و در این میان صرفه جویی در وقت و انرژی قربانی می‌شود. این وضعیت قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده‌است و در شرایط مختلف حضور دارد و چهار مورد (یا بیشتر) از موارد زیر آن را نشان می‌دهند:


- فرد دائماً به فکر جزئیات، قواعد، فهرست‌ها، نظم، سازمان، یا جدول‌های زمانی است، تا جایی که هدف اصلی فعالیت مورد نظر فراموش می‌شود.


- کمال‌گرایی باعث می‌شود در به پایان رسیدن پروژه‌ها اختلال ایجاد شود (چون استانداردهایش رعایت نشده‌اند، نمی‌تواند پروژه را کامل کند).


- به شدت خود را وقف کار می‌کند و شدیداً در تلاش است تا عملکرد خوبی در شغلش داشته باشد؛ تا جایی که فعالیت‌های تفریحی و دوستی‌های خود را کنار می‌گذارد (در صورت مضیقه مالی این معیار در نظر گرفته نمی‌شود).


- بیش از حد وجدان کاری دارد، مته به خشخاش می‌گذارد و دربارهٔ رعایت اخلاق، اصول، یا ارزش‌ها انعطاف‌پذیری ندارد. (آداب و رسوم مذهبی و فرهنگی جزو این معیار محسوب نمی‌شوند).


- نمی‌تواند اشیای کهنه یا بی‌ارزش را دور بیندازد؛ حتی اگر هیچ ارزش معنوی برایش نداشته باشد.


- دوست ندارد قسمتی از کارش را به دیگران بسپارد یا با دیگران همکاری کند؛ مگر این که کارها را دقیقاً همان‌طور که او می‌خواهد، انجام دهند.


- در خرج کردن پول، هم برای خود و هم برای دیگران، خسیس است و اعتقاد دارد که پول را برای روز مبادا جمع کرد.


- در افکار و عقایدش سرسخت است و اصلاً حاضر نیست کوتاه بیاید.

اختلال شخصیت وسواسی جبری,علائم اختلال شخصیت وسواسی-جبری,درمان اختلال شخصیت وسواسی جبری

آیا اختلال شخصیت وسواسی-جبری قابل درمان است؟


مشکلات احتمالی اختلال شخصیت وسواسی-جبری

- اضطراب

- افسردگی

- دشواری پیشرفت در موقعیت حرفه‌ای

- دشواری در روابط


تشخیص و درمان اختلال شخصیت وسواسی-جبری

افراد مبتلا به گرایش‌های وسواسی-جبری بیشتر از افراد مبتلا به سایر اختلالات شخصیتی به دنبال درمان هستند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، در مصاحبه، رفتاری شق و رق، رسمی و خشک دارند. نمی‌شود گفت که حالت عاطفیشان کند یا تخت است؛


بلکه شاید محدود توصیف خوبی از آن باشد. این‌ها در صحبت کردن پیشدستی نمی‌کنند و خلقشان معمولاً جدی است. ممکن است از اینکه خودشان بر جریان مصاحبه مسلط نیستند، مضطرب گردند. پاسخ‌های بسیار پر طول و تفصیلی به سوالات می‌دهند.


مکانیسم‌های دفاعی مورد استفاده آن‌ها عبارت است از دلیل تراشی، جداسازی، ذهنی سازی، وارونه سازی و ابطال.


شیوه درمان اختلال شخصیت وسواسی-جبری روان‌ درمانی همراه با رفتار درمانی و تجویز دارو می‌باشد.


داروی استاندارد کلومیپرامین است (داروی اختصاصی سروتونین یا یک داروی مهار کننده اختصاصی بازجذب سروتونین مثل فلوکزاتین.) داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی هم در رفع علائم مفید واقع می‌شود.


روش‌های مختلف رفتار درمانی شامل:

- حساسیت زدایی تدریجی

- غرقه سازی

- شرطی سازی آزارنده (انزجار درمانی)

- غرقه سازی تجسمی‌

- بازداشتن فکر


تفاوت اختلال وسواسی-جبری با اختلال شخصیت وسواسی-جبری 

اگر چه اختلال شخصیت وسواسی –جبری و اختلال وسواسی –جبری دارای نام مشابهی هستند ولی علایم بالینی این دو اختلال کاملا از هم متفاوت می باشند.


مشخصه اختلال وسواسی –جبری  افکار، تصاویر یا تمایلات مزاحم یا رفتارهای تکراری در واکنش به این افکار و تصاویر و تمایلات می باشد در حالی که  ویژگی اصلی شخصیت وسواسی –جبری، رفتاری همراه با ناسازگاری، کمال طلبی شدید، کنترل سخت و انعطاف ناپذیر بودن است.


منبع: بیتوته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

واقعا می توان با هیپنوتیزم فردی را تسخیر کرد؟

هیپنوتیزم چیست و انواع آن از چه روش هایی پیش میروند؟

هیپنوتیزم یا خوابگری شاخه ای از علم روانشناسی است که فرد در آن با استفاده از تلقین، در حالت خاصی از هوشیاری قرار می گیرد و ذهن در آن روی موضوع خاصی متمرکز می شود، در امواج مغزی تغییر ایجاد می شود و آگاهی محیطی کاهش می یابد و درباره موضوعات قابل توافق تلقین پذیری فرد افزایش می یابد.هیپنوتیزم


هیپنوتیزم، را تقریبا همه، وقتی که غرق مطالعه یک کتاب، گوش کردن به موسیقی دلخواه، تماشای یک فیلم یا هر فعالیت مورد علاقه دیگری هستند تجربه نموده اند زیرا در این هنگام ارتباط آنها با محیط اطراف کم می شود و ممکن استدر این موقعیت ها متوجه صدای اطراف نشوید.

افرادی که هنگام فکر کردن به موضوعی به شدت روی موضوع متمرکز می شوند توانایی هیپنوتیزم پذیری مناسبی دارند، و وقتی این فرد در حالت هیپنوتیزم قرار می گیرد، ذهنش برای پذیرش پیشنهادات و تلقینات درمان گر آمادگی دارد و هیپنوتیزم بر آنها اثر بخش تر است و تلقینات مثبت و درمانی به لایه های عمیق ذهن نفوذ می کنند.

هیپنوتیزم

هیپنوتیزم یا خوابگری چیست؟

اقسام هیپنوتیزم

اقسام هیپنوتیزم به سه گونه عمده تقسیم می شوند:

تلقینی، پسرفتی و تحلیلی.

متخصصین علم هیپنوتیزم هر یک از این اقسام را بکار می برند. تلقین درمانی زمانی است که برای تغییر دادن طرز فکر، احساس و کردار به فرد تلقینات ساده ای القا شود تا مشکل او اینگونه حل گردد. در این گروه هیپنوتیزم کنندهای نمایشهای سرگرمی نیز قرار می گیرند ،هر چند این روش جنبه درمانی ندارد.

در پسرفت درمانی فرد باید خاطرات گذشته خود را بیاد بیاورد، تا به علت مشکلات کنونی، پی ببرد. در تحلیل درمانی متخصص ذهن ناخودآگاه فرد را تحلیل کند تا مشکلات او حل شود.

انواع روش های هیپنوتیزم

تلقین درمانی از انواع هیپنوتیزم

چگونه هیپنوتیزم را انجام دهیم؟

5 مرحله زیر را برای هیپنوتیزم باید انجام دهید:

مرحله 1:

تصمیم گیری در مورد کاری که می خواهید انجام دهید . در چند کلمه تلقینات را مرتب نمایید.

مرحله 2:

  • راحت بنشینید و چشمهایتان را ببندیدو بدن خود راآرام کنید.
  • سپس تنفس آلفا را انجام دهید.
  • عمل دم را انجام دهید و از 1 تا 5 در ذهن بشمرید.
  • نفس را نگه دارید و از 1 تا 5 در ذهن بشمرید.
  • بازدم را انجام دهید و از 1 تا 5 در ذهن بشمرید.
  • 10 الی 15 مرتبه این کاررا تکرار کنید .
  • ذهن خود را آرام کنید شما اکنون در حالت آلفا هستید.
  • حداقل زمان برای این مرحله 5 دقیقه است.

هیپنوتیزم خود

شیوه انجام تلقینات هیپنوتیزم

هیپنوتیزم چگونه انجام میشود؟

مرحله 3:

چهره گیرنده را تصور کنید و در ذهن خود تجسم کنید. در صورت واضح نبودن تصویر نگران نباشید و دوباره تلاش نمایید.

مرحله 4:

با تصویر ذهنی صحبت کنید و تلقینات را القا نمایید. حداقل زمان برای این مرحله 10 دقیقه است.

مرحله 5:

در مرحله پایانی چشمان خود را گشوده و منتظر نتیجه باشید.

مراحل هیپنوتیزم

آموزش مرحله به مرحله هیپنوتیزم

شما می توانید با هیپنوتیزم تجربیات زیر را بیازمایید:

تجربه 1

شما با هیپنوتیزم می توانید با دوستانتان از طریق تصویر ذهنی صحبت نمایید و از آنها بخواهید با شما تماس تلفنی برقرار کنند. چند دقیقه صبر کنید و نتیجه را بررسی کنید.

تجربه 2

با چهره رئیستان بطور ذهنی صحبت کنید و از او درخواست روابط دوستانه داشته باشید.

تجربه 3

با اعضای خانواده بطور ذهنی صحبت نمایید و از آنها بخواهید که شاد باشند.

تجربه 4

برای یک تجربه سرگرم گننده به دوستتان بگویید که در مورد یک رنگ فکر کند. بعد شما نام رنگ را در قطعه کاغذی بنویسید. سپس از او بپرسید که نام یک رنگ را بگوید. او نام همان رنگ را خواهد گفت.

هیپنوتیزم دیگران

هیپنوتیزم یک سرگرمی برای دوستان

کاربرد هیپنوتیزم و فواید آن

هیپنوتیزم کاربردهایی زیادی دارد که عبارتند از :

شما می توانید آنرا برای تفریح انجام دهید.

شما میتوانید افکار بد دیگران نسبت به خودتان را تغییر دهید.

شما می توانید کسی را برای دیدنتان احضار کنید.

شما می توانید خانواده از هم پاشیده ای راگرد هم آورید.

شما می توانید در دل رئیستان خود را جا کنید.

شما می توانید دشمنتان را به دوست تبدیل کنید.

شما می توانید آنرا در تجارت خود بکار برید.

هیپنوتیزم در کار

تاثیر انجام هیپنوتیزم در تجارت

تاثیر هیپنوتیزم بر جسم و روح انسان

اگر فروشنده باشید شما می توانید نرخ فروش خود را بالا ببرید.

شمامی توانید روابط ناسالم را بدون هیچ ناراحتی از بین ببرید.

به عنوان ضد درد در انجام اعمال جراحی بکار می رود .

برای زمانی مسکن جواب گو نیست و مضر است مانند انجام زایمان بدون درد، کاهش درد بیماران مبتلا به سرطان که به مسکن ها پاسخ نمی دهند و ... کمک کننده می باشد.

هیپنوز می تواند بر درمان یا تسریع درمان موثر باشد.

هیپنوز در کاهش بیماری هایی lثل سردرد یا اسپاسم که با استرس و فشار تشدید می شوند، کاربرد دارد.

کاهش سردرد

کاهش سردرد و کنترل استرس با هیپنوتیزم

هیپنوتیزم چه فوایدی برای بدن دارد؟

درمان کمکی برای ترک سیگار، ناخن جویدن، بازی با مو و کندن آن، کنترل پرخوری های عصبی و لاغری می تواند باشد. هیپنوتیزم می تواند بسیاری از ناراحتی های فکری و اختلالات روانی را معالجه کند.

هیپنوتیزم برای از بین بردن غم اندوه و نگرانی و ایجاد نشاط و شادمانی موثر است.

با هیپنوتیزم بیماری هایی مثل سر درد ، تنگی نفس ، بی خوابی ، نگرانی و اندوه ، اختلالات سوء هاضمه ، برخی ناراحتی های قلبی ، ترس ، اضطراب ، آشفتگی ،افسردگی ، ناامیدی ، دلسردی ، اکثر بیماری های جسمی، عادات و رفتار ناخوشایند و بیماری هایی که منشا عصبی و درمانی داشته باشند، قابل درمان هستند.

اختلالات عاطفی بر اوقات فکر را در حالت بیداری متمرکز کرده و شرایطی شبیه حالت هیپنوز بوجود می آورد.

هیپنوتیزم قدرت تفکر ، تخیل و حافظه را تقویت کرده و شخص را قادر به بهره برداری از نهایت ظرفیت مغزش نماید.

تقویت قدرت تفکر

تقویت حافظه و تخیل با انجام هیپنوتیزم

مزایا و فواید باورنکردنی هیپنوتیزم

هیپنوتیزم سبب درمان بسیاری از تبهکاران که مبتلا به امراض روانی هستند، می شود.

هیپنوتیزم بهترین داروی زیبایی و حافظ جوانی است.

هیپنوتیزم لکنت زبان را در مواردی که نقص عضوی در کار نباشد ، درمان می کند.

هیپنوتیزم درمان کننده حالاتی است که فرد در شناخت هویت خود دچار مشکلاتی شده است.

هیپنوتیزم انواع ناتوانی ها و مشکلات جنسی را درمان می کند.

هیپنوتیزم سبب آرامش بیمار می شود و آنها را از بی خوابی و ناراحتی عصبی نجات می دهد.

درمان بی خوابی

رهایی از بی خوابی از فواید هیپنوتیزم

عمق هیپنوتیزم

هر چقدر اعتماد فرد به هیپنوتیزکننده بیشتر باشد ، تلقین پذیری او افزایش یافته «عمق هیپنوز»بالا می رود. در ادامه خواهیم گفت که بهتر است هیپنوتیزور برای عمیق شدن هیپنوز با تلقین های ساده شروع کند تا اعتماد فرد افزایش یابد و هیپنوز عمیق تر شود؛ در این مرحله فرد قادر است چزی را که وجود ندارد با چشمان باز،ببیند!

فردی هیپنوز شونده مانند کسی است که غرق کتاب خواندن یا تماشای فیلم شده و همه حواسش به هیپنوتیزور و تلقیناتش معطوف است اما با شنیدن صدا یا احساس خطر، به راحتی از هیپنوز خارج می شود.

عمق هیپنوتیزم

افزایش تلقین پذیری هیپنوز شونده

چه کسانی قادر به انجام هیپنوتیزم هستند؟

بسیاری از افراد فکر می کنند که برای انجام هیپنوتیزم باید قدرت مرموز و خاصی داشت و فقط افراد خاصی می توانند آن را یاد گرفته و اجرا کنند. اما واقعیت چیست؟

هیپنوتیزم را نیز مانند سایر علوم، می توان آموخت اما عمل کردن و استفاده صحیح و مناسب از هیپنوتیزم ، یک هنر است. یادگرفتن مقدار پراکنده ای از این علم و هیپنوتیزم کردن تعداد کمی از افراد حساس کار راحتی است ولی استفاده صحیح و مناسب از این علم به صبر زیاد و یادگیری و مهارت نیاز دارد. افراد پزشک و واجد صلاحیت باید از هیپنوتیزم برای رفع مشکلات پزشکی استفاده کنند.

فرد هیپنوتیزم کننده باید به علم پزشکی واقف باشد . افراد غیرحرفه ای و آنها که بیشتر به جنبه نمایشی هیپنوتیزم می پردازند می توانند یک بیماری را تشخیص دهند و تنها به درمان و رفع علایم بیماری بدون توجه به علت آن می پردازند که می تواند بسیار خطرآفرین باشد ، این افراد از علم پزشکی بی بهره اند.

یک هیپنوتیزم کننده غیرحرفه ای نمی تواند متوجه وجود و یا احتمال این بیماری ها شود و فقط درد بیمار را برطرف میکند در صورتی که درد یک علامت هشداردهنده است و برطرف کردن آن سبب پیشرفت بیماری و عدم تشخیص و درمان آن می شود.

استفاده از هیپنوتیزم در پزشکی باید صرفاً محدود به پزشکانی باشد که در این علم کاملاً خبره بوده و واجد صلاحی هستند. چند کلمه حرف، یک نگاه، تون صدا و یا ژست برای تشخیص استفاده از روشی جهت انجام هیپنوتیزم برای پزشک کافی است .

هیپنوتیزم کننده

چه کسانی هیپنوتیزم انجام میدهند؟

عوارض هیپنوتیزم

بزرگترین ترسی که در رابطه با هیپتوتیزم وجود دارد این است که هیپنوتیزم شما را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی می کند. اما بدانید هیپنوتیزم نمی تواند شما را وادار به انجام کاری کند که در حالت عادی انجامش نمی دهید.

ذهن ناخودآگاه شما در حین هیپنوتیزم مورد درخواست و مخاطب قرار میگیرد و چون اخلاقیات شما درآن جای گرفته، از انجام عملی بر خلاف اراده خود مصون میباشید. زمانی هیپنوتیزم می تواند خطرناک باشد که فرد الکل مصرف نموده باشد.

سوءاستفاده از هیپنوز؟!

در هیپنوتیزم باید فرد هیپنوتیزم شونده معتقد باشد که هیپنوتیزم به سلامتش کمک می کند و برایش سودمند است؛در هیپنوتیزم نمی توان فردی را به زور هیپنوتیزم کرد زیرا فرد متوجه اوضاع است و می تواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد.در حالت هیپنوز، احتمال سوءاستفاده از فرد کاهش می یابد زیرا فرد درآن هوشیارتر است.

عوارض هیپنوتیزم

هوشیاری بهتر در حالت هیپنوتیزم

پرسشهای متداول در خصوص هیپنوتیزم

آیا هیپنوتیزم در بلند مدت عوارض دارد؟

هدف هیپنوتیزم بهبودی تندرستی شما در بلند مدت است اما لازم است افراد هیپنوتیزم شوند سابقه پزشکی خود را با هیپنوتیزم کننده در میان بگذارند تامشکلی برایشان پیش نیاید. در صورت داشتن تفکرات توهم آمیز و یا استفاده از الکل و مواد مخدر امکان خطر وجوددارد.

هنگام خروج شما از خلسه ممکن است اندکی احساس گیجی و و سردرگمی کنید اما این حالتدوام زیادی نمی آورد و برطرف می شود . احساس اضطراب پس از هیپنوتیزم نیز به علت اثر بخشی درمان است .

آیا میتوان تا مدت نامحدود تحت تاثیر هیپنوتیزم باقی ماند؟

شاید شما فکر کنید اگر هیپنوتیزم کننده در حین هیپنوتیزم فرد ناگهان بمیرد چه می شود ؟نگران نباشید، همانطور که در این بخش از نمناک گفته شده است شما خودتان به تنهایی می توانید از حالت خلسه خارج شوید و یا چند دقیقه به خواب می روید و سپس بیدار خواهید شد و یا وقتی متوجه سخن گفتن کسی نمی شوید با یک احساس طراوت بیدار می شوید.

تاثیر هیپنوتیزم

مدت زمان ماندن در حالت هیپنوتیزم

آیا میتوان در هر زمان از آن حالت خارج شد؟

هیپنوتیزم با میل داوطلبانه و حس ناخودآگاه صورت گیرد. بنابراین ضمیر ناخودآگاه همواره تحت کنترل است و در صورتی که احساس ناراحتی کنید از آن حالت خارج می شوید.

آیا در هیپنوتیزم حالت خلسه را بعدا به خاطر می آورید؟

باشد به خاطر آوردن لحظات هنگام هیپنوتیزم در جلسات هیپنوتیزم عمیقتر، کمتر خواهد بود. اکثر افراد زمانی از این حالت خلسه را به یاد می آورند .


منبع: نمناک

موافقین ۰ مخالفین ۰

چگونه رابطه بهتری با خانواده همسرمان داشته باشیم؟

خیلی از زوج‌ها به دلیل ارتباط نه چندان خوشایندی که با خانواده‌ی همسر خود دارند، در زندگی زناشویی خود دچار کشمکش‌هایی می‌شوند. آماری که مربوط به سال ۲۰۱۳ است نشان می‌دهد ۱۱ درصد از زوج‌هایی که از هم جدا شده بودند، علت جدایی خود را مشکلاتی در ارتباط با خانواده‌ی همسران خود می‌دانستند. هر چند این رقم بالا به نظر نمی‌رسد، اما هشداردهنده است، زیرا یک زندگی مشترک هرگز نباید به دلیل مشکلاتی مربوط به خارج از رابطه نابود شود.

چگونه رابطه‌ی بهتری با خانوادهی همسرتان داشته باشید

به طور کل در زندگی هیچ رابطه‌ای با تنش و بگومگو‌های زیاد خوشایند نیست و ما به عنوان انسان برای بقا و ادامه‌ی حیات خود نیاز داریم روابطی سالم، شاداب و انگیزه بخش با دیگران داشته باشیم. ما دوست داریم بابت کار‌های خوب و جالبی که در زندگی انجام می‌دهیم در خاطر دیگران بمانیم، و خاطرات بد و آزاردهنده از خود در ذهن دیگران به جا نگذاریم. یکی از راه‌هایی که کمک‌مان می‌کند خاطرات ما در ذهن دیگران مثبت باشد نه منفی، این است که روابط کدر و نامطلبوبی که وجود دارند را در صورت امکان بهبود بدهیم و دوباره بسازیم. اگر رابطه‌ی شما با خانواده‌ی همسرتان سالم و خوب نیست و همین مسئله شما را در زندگی دونفره‌تان به دردسر انداخته است، توصیه‌هایی برای‌تان داریم تا این رابطه را بهبود بدهید.

اول باید بدانید که رابطه‌ی شما با خانواده‌ی همسرتان چه تاثیری بر زندگی زناشویی‌تان می‌گذارد:. ممکن است همسرتان بابت این موضوع که شما به اندازه‌ی کافی به خانواده‌اش احترام نمی‌گذارید آزرده و دلخور بشود. دورهمی‌های خانوادگی و اوقاتی که باید معمولا در جمع خانواده‌ها سپری شوند به دلیل رابطه‌ی ضعیف شما با خانواده‌ی همسرتان پرتنش و یا حتی نابود می‌شود.. بچه‌ها نیز از این مشکل ارتباطی تاثیر می‌گیرند و دچار احساسات منفی می‌شوند.. رنجش‌ها و کدورت‌های به وجود آمده باعث سوء تفاهم در ارتباط‌ها می‌شوند.

چگونه روابط خود با خانواده‌ی همسرتان را بهبود بدهید. به خودتان اجازه بدهید تا ببخشید و بگذرید. نگه داشتن احساس خشم و رنجش در دل فقط به شما آسیب می‌زند و تاثیری روی طرف مقابل‌تان ندارد. پس خودتان را از درد و کینه رها کنید و تمرکز و توجه‌تان را معطوف چیز‌هایی کنید که در زندگی ارزش و اهمیت خیلی بیشتری دارند.. به جای اینکه در لاک دفاعی خود فرو بروید سعی کنید موقعیت آن‌ها را درک کنید و احساسات خودتان را ارزیابی کنید. البته این طبیعیست وقتی که ناراحت و دلخورید، ارتباط تان نیز متاثر شود. اما پیش از هر گونه گفتگو و برخوردی به خودتان یادآوری کنید که همیشه آرام و خونسرد باشید و قبل از جواب دادن، چند لحظه‌ای مکث کنید و به پردازش آنچه می‌خواهید بگویید بپردازید.

چگونه رابطه‌ی بهتری با خانوادهی همسرتان داشته باشید

تصمیم بگیرید هر آنچه را که در گذشته روی داده پشت سرتان قرار دهید. هر چه که در گذشته گفته شده و انجام شده متعلق به همان زمان است و نباید دیگر در موردشان بحث کنید و اجازه دهید یک بار دیگر هم شما را آزرده کنند. این کار کمک‌تان می‌کند درد‌هایی که دارید التیام پیدا کرده و احساس کنید از آن موضوع رها و سبُک شده‌اید و دیگر این احتمال وجود ندارد که دوباره از آن‌ها متاثر شوید.. از موقعیت‌ها و فرصت‌های مناسب برای بهبود روابط و ساختن خاطرات خوش استفاده کنید. فرصت‌های جدید کمک‌تان می‌کنند خاطرات بد گذشته را کمرنگ‌تر کنید. برای نمونه دعوت از خانواده‌ی همسر برای یک دورهمی کوچک می‌تواند خیلی موثرتر از کار‌های بزرگ‌تری، مثلا تهیه‌ی هدیه‌های آنچنانی باشد. یا اینکه می‌توانید در بعضی از تصمیم گیری‌ها نظر آن‌ها را نیز جویا شوید و با این کار احترام خود را نسبت به آن‌ها نشان دهید.

همه‌ی ما در زندگی گاهی در روابط خود دچار کدورت‌هایی می‌شویم، اما به این معنی نیست که این کدورت‌ها و اختلاف‌ها حل نشدنی‌اند. اگر راه‌های ارتباطی را باز بگذارید و احساس همدلی‌تان را همیشه زنده نگه دارید، بسیاری از ناراحتی‌ها را از بین می‌برید و می‌توانید روابطی سالم و بانشاط برقرار کنید که هم خودتان لذت ببرید و هم همسر و فرزندان‌تان خوشحال و راضی باشند.


منبع: برترین ها

موافقین ۰ مخالفین ۰

تفاوت سنی زیاد در ازدواج چه دردسر‌هایی دارد؟

در دنیای هالیوود، ازدواج‌هایی با فاصله‌های سنی زیاد پدیده‌ی جدیدی نیستند، اما برای افرادی که ثروتمند و مشهور نیستند، قرار گرفتن در چنین رابطه‌هایی دردسر‌های زیادی دارد. شما چه زوج بزرگتر باشید و چه زوج کوچکتر، با مشکلاتی روبرو خواهید شد.



ممکن است وجه اشتراک چندانی نداشته باشید

با توجه تفاوت سنی زیادی که بین شما و همسرتان است، به احتمال زیاد سلیقه‌ها و علاقه مندی‌های‌تان هم با هم فرق می‌کند. مثلا وقتی در اتومبیل‌تان هستید شاید به سختی بتوانید موزیکی انتخاب کنید که هر دوی شما دوستش داشته باشید یا موضوعاتی پیدا کنید که بتوانید سر صبحانه درموردشان حرف بزنید. این تفاوت‌ها به مرور زمان هر دوی شما را خسته و دلزده خواهند کرد، اما زیاد هم ناامید نباشید. همیشه راه‌هایی وجود دارند و می‌توانید زمینه‌های مشترکی بین خودتان پیدا کنید و به هم نزدیک‌تر شوید.

به عبارتی دیگر، روی تشابهات تمرکز کنید و وقت‌تان را صرف فکر کردن به تفاوت‌ها و بحث کردن در مورد آن‌ها نکنید. از آشنا شدن با دوستان همدیگر واهمه نداشته باشید و با هم دوستان جدیدی پیدا کنید. با بیشتر توجه کردن به تفاوت‌های‌تان به نگرش جدیدی دست پیدا خواهید کرد که انگیزه بخش است و کمک‌تان می‌کند بیشتر احساس کنید در زندگی هم نقش دارید.

رابطه‌ی شما مورد قضاوت و سوال قرار می‌گیرد

یکی از اتفاق‌های ناخوشایندی که باید انتظار داشته باشید این است که ممکن است دیگران از شما سوال‌هایی بپرسند که در واقع به هیچکس جز خودتان ربط ندارد. بیشتر مردُم فکر می‌کنند ظاهرا غیرعادی بودن رابطه و ازدواج شما به آن‌ها این اجازه را می‌دهد که درموردش اظهار نظر کنند. در نگاه چنین افرادی هر مشکلی که پیدا کنید (فرقی هم نمی‌کند چه باشد یا چقدر جدی باشد) بی بروبرگرد نتیجه‌ی فاصله‌ی سنی زیادی است که بین شما و همسرتان وجود دارد. ضمنا جامعه نیز هنوز نپذیرفته است که یک زن جوان با مرد سن دار یا یک مرد جوان با زنی سن بالا ازدواج کند، پس اگر شما هم چنین شرایطی دارید از اینکه برداشت دیگران از دلیل چنین ازدواجی، ثروت است تعجب نکنید.

ازدواج با تفاوت سنی زیاد چه دردسرهایی دارد

مهم این است که اجازه ندهید اظهار نظر‌های نسنجیده روی‌تان اثر بگذارند. بیشتر مردم بی‌رحمند و تمایل دارند هر چیزی را که طبق روال عادی نیست قضاوت کنند، حتی اگر هیچ نکته‌ی قابل توجهی نداشته باشد. بهترین راه برخورد با چنین قضاوت‌هایی این است که به دنبال راهی ساده و مودبانه برای خاموش کردن آن‌ها باشید. اما اگر این اظهار نظر‌ها و قضاوت‌ها از جانب اعضای خانواده‌تان بود باید با آن‌ها صحبت کنید و برایشان درمورد انتخابی که کرده‌اید توضیح دهید. هرگز اجازه ندهید کلام کسی آزارتان دهد یا کسی رابطه‌تان را زیر سوال ببرد. شما خودتان می‌دانید چرا چنین تصمیمی گرفته‌اید و این تنها چیزی است که اهمیت دارد.

ممکن است مثل یک بچه با شما رفتار شود

اگر شما زوج کوچکتر در رابطه‌تان باشید، شاید گاهی احساس کنید همسرتان شما را آنقدر که باید جدی نمی‌گیرد. مثلا ممکن است شما را کنترل کند یا جوری رفتار کند که انگار از شما بیشتر می‌داند و می‌فهمد. دلایل چنین رفتار‌هایی می‌تواند گوناگون باشد؛ مثلا شاید به جوانی شما حسادت می‌کند، یا مشکلی جدی‌تر داشته باشد. اگر همسرتان مقابل دیگران از جایگاهی بالاتر و برتر با شما رفتار می‌کند بدون تردید مشکلی جدی در آینده‌ای نزدیک خواهید داشت.

بهترین کاری که می‌توانید بکنید این است که با همسرتان به طور جدی حرف بزنید. به او توضیح دهید که رفتارش چه احساسی به شما می‌دهد و سعی کنید دلایل پنهان این رفتارهایش را بفهمید. به طور کلی داشتن سن بالا همیشه هم به معنی بیشتر دانستن و عاقل‌تر بودن نیست، بنابراین این واقعیت که شما جوانتر از همسرتان هستید دلیل نمی‌شود با شما مثل یک بچه رفتار کند یا شما را دست کم بگیرد.

شاید در دیدار با اقوام و آشنایان خجالت زده بشوید

اگر دختر جوانی هستید که با یک مرد سن دار ازدواج کرده‌اید شاید معرفی کردن همسرتان به اقوام و دوستان برای‌تان کار سختی باشد، چون احتمالا از قضاوت‌ها و سوال و پرسش‌های‌شان واهمه دارید و خجالت می‌کشید. اما نباید چنین احساسی داشته باشید. آن‌ها اگر ببینند شما دو نفر چقدر با هم شاد و خوب هستید ناخودآگاه نظرشان عوض خواهد شد.

نکته‌ی مهم دیگر اینکه نباید دچار تردید بشوید. نگذارید همسرتان فکر کند شما نسبت به انتخاب‌تان شک دارید یا پشیمان شده‌اید. شاید شما نتوانید دیگران را متقاعد کنید رابطه‌تان را عادی تلقی کنند، اما می‌توانید نشان‌شان بدهید خودتان این رابطه را کاملا مناسب و عادی و البته راضی کننده می‌دانید.

ازدواج با تفاوت سنی زیاد چه دردسرهایی دارد

برنامه ریزی برای آینده، کار ساده‌ای نخواهد بود

شاید خیلی راحت نتوانید درمورد آینده‌تان تصمیمی بگیرید، اما این مسئله همچنان بخش مهمی از رابطه‌ی شماست. یکی از بزرگترین چالش‌های ازدواج با فاصله سنی زیاد، بچه دار شدن است. قبل از ازدواج و جدی شدن رابطه‌تان باید در این مورد کاملا شفاف حرف بزنید و به یک نتیجه‌ی قاطع برسید. البته فاکتور‌های بیولوژیکی را نباید نادیده بگیرید، مخصوصا اگر می‌دانید که طرف مقابل‌تان بچه می‌خواهد و شما از نظر بیولوژیکی قادر به بچه دار شدن نیستید.

ضمنا این واقعیت را نیز باید بپذیرید که اگر شما زوج جوانتر در این رابطه هستید ممکن است روزی ناچار شوید یک پرستار تمام وقت برای همسرتان باشید. در لحظه زندگی کردن عالیست، اما نباید از واقعیت‌های غیرقابل اجتناب آینده چشم بپوشید، مثلا اینکه همسر شما همیشه بسیار سن‌دارتر از شما خواهد بود.

هر چند خیلی‌ها می‌گویند سن فقط یک عدد است، اما ازدواج کردن با کسی که خیلی از شما جوانتر یا سن‌دارتر است اغلب چالش‌های زیادی خواهد داشت که کنارآمدن با آن‌ها نیاز به صبر و تلاش زیادی دارد. کلام اخر اینکه این شما هستید که تصمیم می‌گیرید چه کسی شریک زندگی‌تان باشد، پس درمورد انتخاب‌تان اعتماد بنفس داشته باشید و با هم روی مسائل‌تان کار کنید. تا مادامی که همدیگر را دوست دارید و به هم احترام می‌گذارید، سن واقعا فقط یک عدد خواهد بود.


منبع: برترین ها

موافقین ۰ مخالفین ۰

تمرین های روزانه برای شروع ذهن آگاهی

تمرین‌های ذهن آگاهی به شما کمک می‌کند در مقابل فشار و استرس‌های روزمره، مقاومت بیشتری داشته باشید و با آرامش بیشتری به مسیرتان ادامه دهید.

ادراک و توجه، مفاهیمی هستند که ریشه در آگاهی انسان‌ دارند؛ آگاهی از آنچه در اطرافمان رخ می‌دهد و آنچه انجام می‌دهیم. یعنی زمانی که چیزی می‌خوریم، به بافت، رنگ و طعم‌های مختلف غذا توجه کنیم. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی از آخرین باری که واقعاً لذت بردید یا خودتان را در لحظه رها کردید چقدر گذشته است؟ چگونه می‌توان به ذهن‌آگاهی رسید؟

پیش از هر چیز باید بدانید که ذهن‌آگاهی، ریشه در بودیسم دارد: ذهن آگاهی یک شیوه هستی و تجربه‌ی زندگی است.

ذهن‌آگاهی به معنی حضور در لحظه‌ی حال است. این اقدام، سخت‌تر از آن است که با تکیه به روزمرگی‌ها حاصل شود؛ ولی درعین‌حال یکی از ضروریات زندگی هرروزه‌ی شما است.

Mindfulness

مراحل ساده‌ی تمرین ذهن‌آگاهی

  • هر روز صبح، وقت ناهار ظهر یا بعدازظهر، به مدت چند دقیقه نفس عمیق بکشید.
  • در طول روز به کارهایی که انجام می‌دهید توجه کنید، مثلاً یک خودکار یا تلفن در دست دارید، خارج از محیط کار نشسته‌اید یا در صف انتظار ایستاده‌اید. اتفاقاتی که در اطرافتان رخ می‌دهد یادداشت کنید. به دکور دیوارها خوب نگاه کنید، به زمینی که زیر پای شما است دقت کنید.
  • حالا روی خودتان تمرکز کنید. سعی کنید تنفستان را با یک مانترا هماهنگ کنید.
  • باید بدانید که ذهن‌آگاهی، ضرورتاً یک فرم از مدیتیشن است.
  • به حواس خود توجه کنید: بوها، طعم‌ها، آنچه لمس می‌کنید و آنچه می‌شنوید.

بزرگ‌ترین مانعی که بر سر راه شما وجود دارد، این است که از زمان حال غافل شوید. چه در جلسات کاری، زمان پیاده‌روی یا هر فعالیت دیگری، سعی کنید از همه‌ی ذرات زندگی، حتی جوانب خسته‌کننده‌ی آن، لذت ببرید.

Mindfulness

ذهن‌آگاهی و استرس

سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا اصولاً باید ذهن‌آگاهی را تمرین کنید؟ ذهن‌آگاهی با تقویت اراده‌ی شما، استرس و اضطرابی را که سد راه موفقیت و دستیابی به اهداف می‌شوند، از بین می‌برد. مؤسسه‌ی Mindful در وبلاگ خود توضیح می‌دهد که چرا این تمرین‌ها، به کاهش اضطراب شما کمک می‌کند:

  • آگاهی بیشتری نسبت به افکارتان پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید چه زمانی باید از عقایدتان دست بکشید.
  • زمانی که در شرایط ناخوشایندی قرار می‌گیرید، بلافاصله واکنشی نشان نمی‌دهید. در عوض کمی صبر می‌کنید تا بهترین راه‌ حل را بیابید.
  • متمرکز بودن در لحظه‌ی حال، به شما آرامش بیشتری می‌بخشد؛ درحالی‌که تعجیل در واکنش، استرس را افزایش می‌دهد.
  • بیش‌ازپیش به نیازهای بدنتان واقف خواهید بود و با اقدامات به‌موقع، مانع از پیشرفت درد در جسمتان می‌شوید.
  • احساسات دیگران را بهتر درک می‌کنید و هوش هیجانی‌تان افزایش می‌یابد. این امر باعث می‌شود کمتر با دیگران درگیر شوید.
  • هم نسبت به خودتان و هم نسبت به دیگران، دلسوزتر و مراقب‌تر خواهید بود. شفقت نیز به آرامش شما کمک می‌کند و سطح استرس را پایین می‌آورد.
  • تمرین‌های ذهن آگاهی فعالیت بخش آمیگدال مغز را کاهش می‌دهد. آمیگدال، مسئول پاسخگویی به عوامل استرس‌زا است. درنتیجه، پس‌زمینه‌ی ذهنی شما آرام‌تر میشود و استرس کمتری حس می‌کنید.
  • تمرکز ذهنی‌تان افزایش پیدا می‌کند و به‌ تبع آن، کارایی‌تان بالا می‌رود. افزایش بهره‌وری و کارایی باعث می‌شود احساس خوبی داشته باشید و در مقابل عوامل استرس‌زا، آسیب‌پذیری کمتری نشان دهید.
  • شما می‌توانید نگرشتان را نسبت به استرس تغییر دهید. به‌جای اینکه فقط به عواقب منفی کار فکر کنید و در احساساتی نظیر ترس و اضطراب غرق شوید، ذهن‌آگاهی به شما کمک می‌کند افق دیدتان را تغییر دهید و مسائل را از دریچه‌های متفاوتی ببینید.

دهه‌ی ۷۰ میلادی، یک دوره‌ی آزمایشی مشهور و موفق به نام «کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی» برگزار شد که ثابت می‌کرد این تمرین‌ها، به مقابله با افکار منفی که انسان‌ها هر روز با آن‌ها دست‌به‌گریبان‌اند، کمک می‌کند. درعین‌حال می‌توان از تمرین‌های مدیتیشن در کنار شناخت درمانی کمک گرفت.

و درنهایت، ذهن آگاهی با وضوح بخشیدن به دیدگاه مردم، شیوه‌ی زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد.


منبع: زومیت

موافقین ۰ مخالفین ۰

مثبت اندیشی و تاثیر شگرف آن در موفقیت

مثبت اندیشی و موفقیت,مثبت اندیشی,موفقیت

مثبت اندیشی کلید موفقیت


نگرش شما عملکردی مشابه طراحی داخلی برای یک ساختمان در سازماندهی ذهنتان دارد. نگرش شما تاثیر قابل توجهی در شکل‌گیری مسیر زندگی و کاری شما دارد. در این مقاله با ما همراه باشید تا تاثیرات شگرف مثبت اندیشی بر موفقیت و راه‌‌های تغییر نگرش و رسیدن به مثبت اندیشی را بدانید.


مثبت اندیشی کلید موفقیت شماست

اعمال از افکار سرچشمه می‌گیرد. برای موفق بودن، افکاری که در ذهن می‎پرورانید را را درست و با دقت انتخاب کنید. افکاری که شما درباره خودتان، توانایی‌هایتان، دستاوردهای مالی‌تان (یا شکست‌های مالی‌‌تان) دارید و همچنین تصوری که در ذهن‌‌تان نسبت به توانایی‌تان برای رسیدن به موفقیت دارید، در نهایت در زندگی‌تان عملی خواهند شد.


معادله‌ی تشخیص نوع نگرش

با این معادله نگرش خود را ارزیابی کنید: نگرش=حرکت. این معادله بیان می‌کند که نگرش آن چیزی است که حرکت رو به جلو یا رو به عقب شما را تعیین می‌کند. بنابراین باتوجه به اینکه در زندگی‌تان چگونه حرکت می‌کنید، می‌توانید نگرش‌تان را ارزیابی کنید.


تاثیر مثبت اندیشی در دنیای کسب  کار

در دنیای کسب‌و‌کاری که هر شخص برای ساختن منابع، استعدادها، امور مالی، فناوری و غیره تلاش می‌کند، موفقیت یک شخص به دلیل مصمم بودن و انعطاف‌پذیری اوست.


در کسب‌و‌کار، نگرش همه چیز است. اگر باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید، حتما خواهید توانست. نگرش شما درباره‌ی موفقیت، در واقع پیشگویی شماست. پس برنده بودن را انتخاب کنید. 


اگر نگرش شما منفیِ و غیرمولد است و احساس می‌کنید نیاز به تغییر الگوی تفکر دارید، می‌توانید راهکارهایی که در ادامه آورده‌ایم را انجام بدهید:


راهکارهایی برای مثبت اندیشی

مثبت اندیشی و موفقیت,راه های مثبت اندیشی,موفقیت

راهکارهای تغییر نگرش


1- آماده سازی ذهن

شما باید یاد بگیرید که خودتان را برای یک وضعیت ذهنی مثبت آماده کنید. افکاری که از ایمان و عقیده و قدرت درونی‌تان سرچشمه می‌گیرد را جایگزین افکار ترس‌آور و ناامیدکننده‌ی تان کنید. برای این کار باید تمرکز خود را بر توانایی‌هایتان بگذارید. این کار باعث می‌شود که از حرکت باز نایستید و به تلاش ادامه بدهید.


2- عامل انگیزه خود را کشف کنید

در جست‌وجوی چیزهایی باشید که به شما انگیزه‌ی تلاش و کوشش می‌دهد. فکر کنید که در گذشته چه چیزهایی به شما انگیزه داده است تا تغییری در زندگی‌تان ایجاد کنید و به دنبال اهداف‌تان بروید. زمانی که بتوانید به خودتان برای یک هدف انگیزه بدهید، باعث می‌شود سریع‌تر در مسیرتان حرکت کنید و در نهایت موجب خواهد شد که موفقیت‌های بیشتری به دست آورید.


۳- الگوهای ذهنیتان را انتخاب کنید

الگوهایی برای خود انتخاب کنید که به تجسم اهداف‌تان کمک کند تا برای رسیدن به آن‌ها، مهارت‌های خود را افزایش دهید. برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام درباره‌ی آن‌ها فکر کنید.


۴- به تحقق یافتن هدفتان باور داشته باشید

هرچقدر عمیق‌تر به تحقق یک هدف باور داشته باشید، احتمال بیشتری برای محقق شدن آن وجود دارد. این نوع تمرین ذهنی، باعث مثبت‌اندیشی شما می‌شود و شما را به سمت دست‌یابی به موفقیت سوق می‌دهد. من معتقدم که شما به شکل طبیعی برای آنچه که تجسم می‌کنید، تلاش خواهید کرد.


5- به ذهن خود  نظم ببخشید و با برنامه حرکت کنید 

زمانی که در کار خود با چالش مواجه می‌شوید، شاید احساس کنید که کنترل احساسات و افکار خود را از دست داده‌اید. برای اینکه خوش‌بین باقی بمانید، ذهن خود را نظم ببخشید تا از افکار بدبینانه خالی شود و از لغزش در سراشیبیِ سؤالِ «چه می‌شود؟» نجات پیدا کنید. 


6- مدیریت اضطراب

اضطراب در واقع ترس از آینده است. به خودتان یادآوری کنید که «اگر .... شود چه؟» در حال حاضر رخ نداده است. این تنها یک تئوری است. پس بر آنچه که در حال حاضر می‌توانید کنترل کنید، تمرکز کنید.


7- تمرکز کردن روی راه حل

هر فکر دانه‌ای است که شما برای برنامه‌ریزی نوع نگرش و در نتیجه نوع رفتارتان، آن را می‌کارید. برای اینکه نگرش خوبی داشته باشید، یاد بگیرید که ذهن‌تان را بر راه‌حل‌ها متمرکز کنید نه بر مشکلات.


8- با انرژی و خوشحال باشید

باید با انرژی و خوشحال باشید، بشتر بخندید و از کارتان لذت ببرید. مشتاق موفقیت باشید و اشتیاق خود را نشان بدهید. به این ترتیب یک شوق طبیعی در رفتار شما نمایان خواهد شد و به نظر خواهد آمد که نمی‌توانید برای دست به کار شدن و تبدیل اشتیاق‌تان به عمل صبر کنید. این شوق نماینده‌ی تمام احساسات شماست.


9- متعهد باشید

زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد به کارتان باشید، به عنوان موتور محرکه‌ی شما برای رسیدن به اهداف‌تان عمل می‌کند. تعهد کامل، شک و تردید را از بین می‌برد.


10- معنویات ذهنتان را تقویت کنید

به دنبال معنای عمیق‌تری باشید. انگیزه های معنوی نه تنها روح شما را پرورش می‌دهد، بلکه اگر بتوانید بین آنها با اهداف کاری خود ارتباط برقرار کنید، به این احساس خواهید رسید که با کارتان اهدافی که برای زندگی دارید، محقق خواهد شد.


شغل شما جایی است که بتوانید در یک مقیاس بزرگ‌ بر دیگران تأثیر مثبت بگذارید. این نوع تفکر به هدفی که برایش کار می‌کنید، معنا می‌بخشد و شما را قادر خواهد کرد که ببینید چگونه هدف‌تان به زندگی دیگران کمک می‌کند. این موضوع به شما قدرت بیشتری برای انجام کارتان می‌دهد.


11- کمی بی‌خیال باشید

هنگامی که در تلاش برای دست‌یابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبه‌های مفرح و لذت‌بخش زندگی نیز باشید. این باعث می‌شود که استرس‌تان کاهش پیدا کند. هرچقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت که باعث تلاش سخت‌تر شما خواهد شد.


بی‌خیال بودن مهارت بزرگی است که باعث می‌شود محیط کاری اطراف‌تان شادتر شود و به شخصیت شما کاریزما می‌بخشد (جذابیت شخصیتی) و در کسانی که با شما یا برای شما کار می‌کنند، اعتماد و علاقه به‌وجود می‌آورد.


12- فعالیت بدنی خود را بیشتر کنید 

یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای تغییر نگرش منفی، تغییر در وضعیت جسمی است. اگر استرس دارید، فعالیت بدنی خیلی سریع در شما آرامش ایجاد می‌کند. این کار کمک می‌کند تا فکرهای منفی را از سر خود بیرون کنید و انرژی خود را برای دیدن افکار مثبت جمع کنید.


ورزش (یا هر نوع فعالیت بدنی) شما را به سمت یک وضعیت متعادل ذهنی سوق می‌دهد که به شما اجازه می‌دهد تا مثبت‌اندیشی خود را افزایش دهید. حرکت به صورت طبیعی باعث آزاد شدن استرس می‌شود که برای تعادل ذهنی و تداوم انگیزه بسیار ایده‌آل است. اگر نمی‌توانید در یک روز پر از استرس به باشگاه بروید، حداقل یک پیاده‌روی کوتاه (مثلا ۱۵ دقیقه) انجام بدهید. 


13- افکار و احساساتتان را کنترل کنید

بر خودتان مسلط شوید: برای موفق شدن باید بر دو چیز تسلط داشته باشید. افکار و احساسات‌تان. اگر به طور ذاتی بدبین هستید، تصمیم بگیرید که آگاهانه مسئولیت انتخاب نگرش‌ خود را بر عهده بگیرید. مثبت‌اندیشی را در اخلاق و تعامل‌تان با دیگران در پیش بگیرید. زمانی‌که بتوانید بر دنیای درونی خود تسلط پیدا کنید، بر دنیای بیرونی خود نیز می‌توانید تسلط پیدا کنید.


اثرات شگفت‌انگیز مثبت اندیشی

مثبت اندیشی و موفقیت,جملات انگیزشی,موفقیت

اثرات شگفت انگیز مثبت اندیشی


مثبت بودن قدرت تمرکز شما را بالا میبرد

مثبت اندیشی باعث می‌شود حواستان به حواشی، منفی بافی‌ها و پیش‌آمدهای جزئی که باب میلتان نیستند پرت نشود و در نتیجه تمامی تمرکزتان رو مسیر اصلیتان قرار می‌گیرد


نگرش مثبت باعث تقویت اعتماد به نفس‌تان می‌شود

مثبت بودن نقاط ضعف و چیزهایی که باعث آزارتان می‌شود را برایتان کمرنگ کرده و در نتیجه باعث بالا بردن اعتماد به نفس شما می‌شود.


مثبت اندیشی، فرصت‌های زندگی‌ات را نمایان می‌سازد

تا زمانی که درحال غر زدن و گله کردن از زمین و زمان و خلاصه منفی‌بافی باشی، نمی‌توانی فرصت‌های زندگی‌ات را که راه رسیدن به موفقیت هستند را ببینی و قابلیت تشخیص آن‌ها را نداری.


با مثبت اندیشی به خود باوری می‌رسید

مثبت اندیشی استعدادها و توانایی‌هایتان را برای شما آشکار می‌سازد  و باعث می‌شود به خود اعتماد داشته و به خودباوری برسید.


نگرش مثبت نقطه تحمل را بالا می‌برد

مثبت فکر کردن مانند یک محرک برای کارایی و قدرت شماست. اگر مثبت اندیش باشید کارها برایتان آسان تر و قابل حل‌تر می‌شود.


مثبت اندیشی باعث جلب اعتماد دیگران می‌شود

در قسمت بالا به تاثیر مثبت اندیشی در کشف توانایی‌ها و در نتیجه خودباوری و  بالا رفتن اعتماد به نفس اشاره شد. زمانی که شما به خودباوری برسید و اعتماد به نفس داشته باشید، دیگران نیز راحت‌تر می‌توانند به شما اعتماد کنند و مسئلیت های بزرگتری به شما بسپارند. در نتیجه می‌تواند باعث ارتقا جایگاه شما در کار و یا خانواده و ...شود.


کلید طلایی خوشبختی در همه زمینه‌ها:

"نفوس بد نزن"، "بد به دلت راه نده"، "لفظ بد نیا"، "منفی نباش"، "هر چی فکر کنی همون میشه"، "مثبت فکر کن"، "مثبت باش"


و از عبارات مثبتی چون: "من میتوانم"،  "من قادر هستم"، "چنین چیزی ممکن است و از عهده انجام آن بر می آیم"، "چقدر این کار برایم لذت‌بخش است" و... استفاده کنید و همواره شادی، قدرت و موفقیت را در وجود خود زنده نگه دارید.


منبع : بیتوته

موافقین ۰ مخالفین ۰

افسردگی در نوجوانان علل و راه های درمان

عامل افسردگی

افسردگی در نوجوانان خیلی بیشتر از آنچه تصور می‌کنید به آنها صدمه می‌زند‎


دوره‌ی نوجوانی دوران بسیار سختی است. افسردگی در نوجوانان خیلی بیشتر از آنچه تصور می‌کنید به آنها صدمه می‌زند. درواقع آمار تقریبی نشان می‌دهد که از هر پنج نوجوان، یکی از آنها در مقطعی از نوجوانی دچار افسردگی می‌شود.


افسردگی کاملا قابل‌درمان است. ولی متأسفانه بسیاری از نوجوانان کمکی دریافت نمی‌کنند.


در دوره‌ی نوجوانی، بدخلقی‌ها و عصبانیت‌های گهگاه، کاملا طبیعی هستند. ولی افسردگی چیزی کاملا متفاوت است. تأثیرات منفی افسردگی در نوجوانان بسیار فراتر از غم‌وغصه است.


افسردگی می‌تواند شخصیت فرد را در دوران نوجوانی کاملا نابود کند. این بیماری باعث می‌شود تا فرد حس ناراحتی، ناامیدی و عصبانیت وحشتناکی را تجربه کند.

   

محققان علائم افسردگی که معمولا بر نوجوانان تاثیر می گذارد را بدین شرح عنوان می کنند: 

- مشکل در تمرکز کردن و بروز علائم اضطراب. 

- خشم و بی حوصلگی. 

- تغییر در اشتها. 

- عدم تمایل به رفتن به مدرسه یا شرکت در فعالیت های اجتماعی. 

- داشتن حس مریضی. 

- داشتن اعتماد به نفس کمتر یا احساس اینکه نمی تواند به درستی کاری را انجام دهند. 


خیلی از رفتارهای خروشان و ناسالم نوجوانان و بی‌ادبی آنها می‌تواند نشان‌دهنده‌ی افسردگی باشد. نوجوانان ممکن است این رفتارهای ناسالم را نشان دهند تا درد پنهانی خود را تحمل کنند.


۱. مشکلاتی در مدرسه 

افسردگی باعث می‌شود که فرد انرژی نداشته باشد و نتواند تمرکز کند. این مسئله در مدرسه به غیبت زیاد، نمره‌های پایین و کلافه شدن از تکالیف منجر می‌شود. این مشکل به‌خصوص وقتی قابل‌توجه‌ است که نوجوان قبلا دانش‌آموز خیلی خوبی بوده باشد.


۲. فرار کردن

بسیاری از نوجوانان افسرده از خانه فرار می‌کنند یا قصد فرار دارند. این کار معمولا برای جلب توجه انجام می‌شود.


۳. استفاده از مواد مخدر یا الکل

نوجوانان افسرده ممکن است از مواد مخدر و الکل برای خوددرمانی استفاده کنند. متأسفانه مواد مخدر اوضاع را خراب‌تر می‌کند.


۴. اعتماد‌به‌نفس پایین

افسردگی می‌تواند در نوجوان باعث احساس زشت‌بودن، خجالت زدگی، شکست‌خوردگی و بی‌ارزش بودن شود.


۵. اعتیاد به تلفن‌ هوشمند 

ممکن است که نوجوانان از اینترنت به عنوان راهی برای فرار از مشکلات استفاده کنند. ولی استفاده‌ی بیش‌ازحد از تلفن‌ هوشمند و اینترنت، فقط تنهایی آنها را بدتر می‌کند و افسردگی در نوجوانان را تشدید می‌نماید.


۶. بی‌احتیاطی

نوجوانان افسرده ممکن است کارهای خطرناکی انجام دهند. ازجمله رانندگی بی‌احتیاط، زیاده‌روی در نوشیدن الکل و بی‌بندوباری.


۷. خشونت

گاهی اوقات پسران قربانی خشونت قلدرهای مدرسه می‌شوند. این مسئله باعث افسردگی در نوجوانان می‌گردد. به‌ همین خاطر ممکن است که آنها به خشونت و پرخاشگری پناه ببرند.


عامل افسردگی

افسردگی باعث می‌شود که فرد انرژی نداشته باشد و نتواند تمرکز کند‎


والدین چه کاری می توانند انجام بدهند؟

یک نوجوان افسرده بودن و درست و سنجیده رفتار کردن، کار راحتی نیست. می توانید از این توصیه ها کمک بگیرید:


۱) اگر رفتار و اخلاق نوجوان شما به گونه ای است که مشکوک هستید ممکن است افسرده شده باشد، با پزشک مشورت کنید. اگر او سالم باشد ضرر نمی کنید اما اگر افسردگی اش درمان نشود ممکن است اعتیاد و خودکشی برای او به بار بیاورد.


۲) خانواده می تواند پناه خوبی برای یک نوجوان افسرده باشد. با فرزندتان مهربان باشید و به او اجازه دهید که احساسات و افکارش را با شما در میان بگذارد. روابط خوب و محکم با نوجوانتان به شما این امکان را می دهد که در همان مراحل اولیه افسردگی از حال او با خبر شوید و بتوانید سریعتر اقدام کنید. علائم افسردگی در نوجوانتان نباید شما را ناراحت کند و مهمتر این که رفتاری پرخاشگرانه با او نداشته باشید و هرگز او را مسخره نکنید.


۳) گوش شنوا باشید. از نصیحت کردن و فرمان دادن و دعوا کردن خودداری کنید و سعی کنید در عوض به مشکلات و احساسات فرزندتان گوش کنید و بفهمید که چه چیزهایی ذهن او را درگیر خودش کرده. درباره مشکلات خانواده هم به نحوی که بر آنها تاثیر منفی نداشته باشد و آنها را نگران نکند. صحبت کنید. در عین حال فرزند خود را تشویق کنید تا احساسات خود یا هر نگرانی دیگری که دارد را هر طور می خواهد با شما در میان بگذارد.


۴) نوجوانتان را تشویق کنید مهارتهای مورد علاقه اش را یاد بگیرد.همین مهارتها می تواندبه او انگیزه تلاش برای زندگی بدهد. مثلا اگر نقاشی یا ورزش خاصی را دوست دارد به او اجازه دهید در آن زمینه پیشرفت کند. همچنین لازم است این اطمینان را در آنها ایجاد کنید که کاملاً طبیعی است گاهی بعضی چیزها را بخوبی یاد نگیرند و تنها چیزی که برای آموختن نیاز دارند، زمان و تمرین بیشتر است.


۵) موفقیت فرزندتان در یک زمینه کوچک را بزرگ کنید و بگذارید مغرور شود. این تشویق به او کمک می کند که استعداد خود را بشناسد و تلاش بیشتری برای کسب موفقیتهای بیشتر کند.


۶) از پیش داوری و قضاوت بی موقع خودداری کنید. اجازه دهید نوجوان گام های طبیعی خود را در مسیر رشد بردارد و او را با انتظارات بیش از حد خود یا ایجاد دیگر مسئولیت های خانوادگی به زحمت نیندازید.


۷) با آنها در مورد موضوعاتی نظیر فشار همسالان، انتخاب یک برنامه روزمره، دوستیابی، مسائلی نظیر سیگار کشیدن، مواد مخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و می تواند برای آنها مفید باشد، صحبت کنید. دورادور او را تحت نظر داشته باشید و با دوستانش هم آشنا باشید.


۸) اجازه دهید فرزندتان در هر زمانی که به شما نیاز دارد، حتی اگر خسته هستید، با شما حرف بزند و مسائلش را به شما بگوید. او را برای آخر هفته منتظر نگذارید، اما در عین حال آنقدر در دسترس نباشید که وقتی برای تنها بودن و خلوت کردن نداشته باشد.


۹) برنامه ای بریزید که فرزندتان شبها زود و به موقع به خواب برود. تحقیقات پزشکی نشان داده بچه هایی که زودتر می خوابند، خواب کافی داشته و کمتر به افسردگی مبتلا می شوند. متخصصان انجمن خواب آمریکا اعلام کرده اند۸ تا ۹ ساعت خواب برای نوجوان شما لازم است. دیگر نظارت بر کافی بودن خواب با شما!


۱۰) لازم است بدانید کسانی که داروهای ضد افسردگی مصرف می کنند ممکن است بیشتر به خودکشی فکر کنند و بنابر این اگر نوجوان شما طبق توصیه پزشک داروی ضد افسردگی می خورد دیگر با خیال راحت او را رها نکنید. بلکه لازم است رفتار و اخلاق او را زیر نظر داشته باشید و مراقب علائم میل به خودکشی باشید تا بتوانیدبا پزشک درمیان گذاشته و به موقع جلوی او را بگیرید.


منبع : بیتوته

موافقین ۰ مخالفین ۰