مطالب مفید روانشناسی

مطالب مفید روانشناسی

۱۶ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

زندگی بدون اضطراب، با این نکات ساده

خیلی از افراد تصور می‌کنند که زندگی بدون اضطراب اصلا امکانپذیر نیست. میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا دچار نگرانی و اضطراب بیمارگونه‌اند و هر روز هم آن را تجربه می‌کنند. با وضعیت دنیای امروز و استرس‌های جورواجوری که با آن مواجهیم، عجیب نیست که خیلی از افراد سراغ دارو‌های ضد اضطراب و آرامبخش می‌روند، اما واقعیت این است که باز هم با استرس و اضطراب دست به گریبان‌اند.

هر چند نگرانی و اضطراب تا حدی طبیعی است، اما اضطراب مرض گونه می‌تواند درد سرساز باشد. مطالعات نشان داده‌اند استرس وسواسی یکی از علت‌های اصلی اختلال اضطراب است. برای اینکه بتوانید اضطراب‌تان را به طور موثر کاهش دهید، باید یک سری از نکات و واقعیت‌ها را یاد بگیرید.

زندگی بدون اضطراب تا حدود زیادی به تغییر نگرش برمی‌گردد. شما باید کنترل افکار و هیجانات خود را در دست بگیرید و هر کاری می‌توانید بکنید تا با اتفاقات اجتناب ناپذیر زندگی به بهترین شیوه‌ی ممکن کنار بیایید. سپس می‌توانید تمرکزتان را روی زندگی در زمان حال و در لحظه بگذارید، از خودتان مراقبت کنید و زندگی به دور از نگرانی و استرس داشته باشید.

بپذیرید که نگرانی بد است

اولین قدم برای اینکه اضطراب را از خود دور کنید این است که بپذیرید نگرانی احساس خوبی نیست. برخی از افراد به اشتباه تصور می‌کنند نگرانی خوب است و باعث می‌شود خلاق‌تر، آماده‌تر و موثرتر باشند و یا نشان می‌دهد نسبت به موقعیت‌ها و آدم‌ها، حساس و دقیق و باملاحظه‌اند، در حالیکه ابدا اینطور نیست.

در واقع نگرانی بیمارگونه به ضرر شما، اطرافیان‌تان و حتی سلامتی شماست. وقتی شما بی‌دلیل در مورد هر چیزی نگران و مضطرب می‌شوید، نمی‌توانید زندگی معمول خود را داشته باشید و این می‌تواند سبب شود جلوی زندگی نرمال دیگران را نیز بگیرید. بسیاری از بیماری‌ها ناشی از اضطراب زیادند و استرس سبب افزایش وزن و فشار خون بالا نیز می‌شود.

ببینید اضطراب‌تان ناشی از چیست

قدم بعدی برای زندگی بدون اضطراب زیاد این است که شناسایی کنید نگرانی شما ریشه در چه چیزی دارد. برای خیلی از افراد، استرس مداوم ریشه در حوادثی در گذشته دارد. اگر شما بفهمید که تجربه‌ای منفی در گذشته، منبع نگرانی شماست می‌توانید یاد بگیرید که گذشته را چگونه رها کنید. اگر دیگر در گذشته زندگی نکنید، خواهید دید که نگرانی‌تان چقدر کمتر می‌شود.

نسبت به افکارتان آگاه باشید

نکاتی برای زندگی بدون اضطراب

یکی از مهم‌ترین کار‌هایی که می‌توانید برای یک زندگی به دور از اضطراب انجام دهید این است که نسبت به افکار خود آگاه باشید. نگرانی مرض گونه معمولا با تصورات و تخیلات ما در ارتباط اند.

اما مطالعات اخیر نشان می‌دهند وقتی پای اختلال اضطراب عموی به میان می‌آید، نگرانی وسواس گونه بیشتر ریشه در افکار دارد تا تصورات. زیاد در مورد مسئله‌ای فکر کردن می‌تواند باعث شود تا حدی نگران آن موضوع شوید که استرس بگیرید. آگاه بودن نسبت به افکار و تلاش برای عقب راندن افکار غیرمنطقی می‌تواند کمک بسیار زیادی در رفع نگرانی در زندگی‌تان بکند.

درک کنید که بعضی چیز‌ها در کنترل شما نیستند

برای یک زندگی به دور از اضطراب بیش از حد باید مشخص کنید چه چیز‌هایی از کنترل شما خارج‌اند و رهای‌شان کنید. شما باید این طرز فکر را در خود ایجاد کنید که آنچه از کنترل شما خارج است ربطی به شما ندارد. شما نمی‌توانید هر چیز و هر کسی را کنترل کنید. وقتی به این باور برسید، آن را خواهید پذیرفت.

البته منظور این نیست که همه چیز را رها کنید و فقط منتظر بمانید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد. بلکه مدیریت آن چیز‌هایی که در کنترل شماست به شما احساس اعتماد بنفس و امنیتی می‌دهد که زمینه را برای رفع نگرانی‌های‌تان فراهم می‌کند. اما تلاش و نگرانی برای چیزی که در اختیار شما نیست، فقط انرژی‌تان را می‌گیرد و پریشان‌ترتان می‌کند.

در زمان حال زندگی کنید

وقتی مدام در حالت استرس و نگرانی هستید، همیشه در آینده‌ای مبهم و ترسناک زندگی می‌کنید و این می‌تواند لذت زندگی را از شما بگیرد. به جای اینکه مرتبا به آینده فکر کنید، سعی کنید طرز فکرتان را اصلاح کرده و روی زمان حال‌تان تمرکز کنید.

وقتی در زمان حال زندگی می‌کنید، می‌توانید عکس العمل لازم برای پیشگیری از مشکلات آینده را نشان دهید و انرژی‌تان صرف چیزی که اصلا نمی‌دانید روی می‌دهد یا نه نخواهد شد. باید قبول کنید که کسی از آینده خبر ندارد، اما با توجه به زمان حال و بهتر کردن اوضاع فعلی‌تان می‌توانید تا حدی آینده‌تان را نیز بهتر کنید.

ایمان داشته باشید و به خداوند توکل کنید

ایمان و ترس با هم جور نیستند. اگر ایمان داشته باشید و تلاش خودتان را هم بکنید، ترس به دل‌تان راهی پیدا نمی‌کند، چون می‌دانید خداوندی دارید که به او توکل می‌کنید و بخشی از امور را به او می‌سپارید. ایمان واقعی به شما آرامش می‌دهد و انرژی‌های مثبت را به سمت‌تان می‌فرستد.

وقتی به قدرتی بالاتر از خود و فراتر از هر چیزی دل می‌بندید، بیقراری‌تان فروکش می‌کند، زیرا احساس می‌کنید این قدرت بی‌نظیر مراقب و محافظ شماست و این اطمینان را به شما می‌دهد که آنچه به صلاح‌تان است برای‌تان روی خواهد داد. اگر بتوانید به چنین ایمان و اعتقادی دست پیدا کنید، به میزان چشمگیری از اضطراب و نگرانی‌تان کم می‌شود و دل‌تان آرام می‌گیرد.

آماده باشید

یکی از بهترین راه‌های زندگی به دور از نگرانی این است که آماده باشید. وقتی رویدادی در آینده‌ای نزدیک انتظارتان را می‌کشد و احساس می‌کنید برای‌تان استرس برانگیز خواهد بود، خودتان را برای آن موقعیت آماده کنید. وقتی شرایط را تا حد ممکن آماده کردید، بقیه چیز‌ها را رها کنید و منتظر بمانید زمان بقیه چیز‌ها را پیش ببرد.

البته نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که برای این آمادگی، زیاده روی هم نکنید. هر چند کار عاقلانه‌ای است که مثلا برای طوفان و سیل و سایر فجایع طبیعی آماده باشید، اما احتمال اینکه دچار وسواس و زیاده روی شوید هم زیاد است. مثلا شاید واقعا نیازی نباشد مقدار زیادی مواد غذایی ذخیره کنید، اما در یک حد معقول و سالم، آماده بودن می‌تواند نگرانی‌تان را نیز تسکین بدهد.

لیست تهیه کنید

نکاتی برای زندگی بدون اضطراب

لیست تهیه کردن و نوشتن هم مانند آماده بودن از قبل، کمک‌تان می‌کند با اقدام اولیه‌ای که انجام می‌دهید تا حدودی از اضطراب‌تان کم کنید. مثلا وقتی چیز‌هایی را که برای سفر نیاز دارید می‌نویسید این اطمینان را پیدا می‌کنید که هیچ چیز ضروری را فراموش نخواهید کرد.

ضمنا روی کاغذ آوردن و نوشتن به طور کل حرکت بسیار خوبی است، چون چیز‌هایی را که باید انجام دهید یا عامل نگرانی‌تان هستند تصویرسازی می‌کنید و همین باعث می‌شود مغزتان به شما اعلام کند که شرایط تحت کنترل است و جای نگرانی وجود ندارد.

به کاری که انجام داده‌اید و تمام شده، دیگر فکر نکنید

وقتی تمام کار‌هایی را که در لیست‌تان نوشته بودید انجام دادید و کامل شدند و آمادگی‌های لازم را نیز فراهم کردید، حالا وقت آن است که این کار‌ها را رها کرده و تمرکز و تلاش‌تان را صرف چیز‌های دیگری بکنید. اگر زمان زیادی را صرف فکر کردن به چیز‌هایی می‌کنید که انجام شده و تمام شده‌اند، نمی‌توانید روی کار‌های بعدی که باید انجام شوند تمرکز کنید. نگرانی‌های بی مورد می‌توانند ناشی از زیاد فکر کردن به کار‌های انجام شده و تمام شده نیز باشند.

نگران حرف‌های دیگران نباشید

یکی از چیز‌هایی که خیلی از افراد به آن اهمیت می‌دهند و نگرانش هستند، حرف‌ها و نظرات دیگران است. شاید نگران این هستید که دیگران در مورد شما، خانواده‌تان و یا کار‌هایی که انجام می‌دهید چه فکر می‌کنند. این خیلی مهم است که نگرانی‌های اینچنینی را رها کنید. اگر به این باور برسید که بهتر است در برخورد با دیگران خود واقعی‌تان باشید، به این نتیجه هم خواهید رسید که مهم نیست دیگران در مورد شما چه فکری می‌کنند. مهم این است که شما در مورد خودتان چه فکری می‌کنید و اینکه آیا انسان خوبی هستید یا نه. دست از اهیمت دادن به نظر دیگران برداشتن، راه زندگی بدون استرس را برای‌تان هموارتر می‌کند.

موقعیت‌ها را بیش از اندازه تجزیه و تحلیل نکنید

یادتان باشد که افکار وسواس گونه، منبع اصلی استرس و اضطراب بیمار گونه‌اند. وقتی موقعیتی را بیش از اندازه تحلیل می‌کنید و به آن حساسیت نشان می‌دهید، باعث می‌شود افکارتان مانند طوفانی مهیب، گرد و خاک‌های اضطراب و دلشوره را به پا کنند. هر چه بیشتر در مورد مسئله‌ای فکر کنید، بیشتر نگرانش خواهید شد.

بهتر است به یک مسئله از زوایای گوناگون نگاه کنید تا خیال‌تان راحت شود که برای آینده تا حدودی آماده‌اید. اما اگر زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل حوادثی بکنید که یا مربوط به گذشته اند و دیگر نمی‌شود کاری برای‌شان کرد یا مربوط به آینده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را پیش بینی کرد، دلشوره و اضطراب امان‌تان را خواهد برید.

صبور باشید

نکاتی برای زندگی بدون اضطراب

صبر واقعا نعمت بزرگی است، اما متاسفانه همه آن را ندارند. اگر صبرتان کم باشد، آشفتگی‌تان بیشتر خواهد بود. کم صبر و تحمل بودن، زمینه را برای نگرانی‌های بیشتر در مورد آینده به شدت هموار می‌کند.

کسب مهارت ارزشمندی مانند «صبر و تحمل» کار ساده‌ای نیست، اما اگر بتوانید تمرین کنید و تدریجا میزان تحمل‌تان را بالاتر ببرید، خدمت بزرگی به سلامت جسم و روح‌تان خواهید کرد.

چیز‌های خوب و مثبت را ببینید و شاد شوید

هر وقت دیدید در اضطراب و نگرانی به سر می‌برید، سعی کنید به دنبال جنبه‌های مثبت و هرچند کوچک بگردید تا شادتان کند. همین که مثبت‌ها را جستجو می‌کنید کمک‌تان می‌کند در زمان حال بمانید و بفهمید که همه چیز بد نیست و شرایط آٔنطور که فکر می‌کنید ناخوشایند نیست. ضمنا توجه کردن به خوبی‌ها و مثبت‌ها، ترس‌تان را کمتر می‌کند. نگرانی در مورد آینده اغلب می‌تواند ناشی از این باشد که خوبی‌های زمان حال را نمی‌بینید و به آن‌ها توجهی ندارید یا خوبی‌های گذشته را فراموش کرده‌اید. توجه به مثبت‌ها در زمان حال و گذشته، نگرش مثبت‌تری نسبت به آینده نیز به شما می‌دهد.

به چیز‌هایی که دارید توجه کنید

توجه کردن به داشته‌ها نیز کمک‌تان می‌کند فکرتان معطوف زمان حال شود. وقتی به جای اینکه نگران آینده باشید در لحظه می‌مانید، شادترید و استرس کمتری دارید. روی تمام داشته‌های ریز و درشت خود در زندگی تمرکز کنید و مجال پرسه زدن در استرس‌های آینده را به خود ندهید. مدام نگران از دست دادن چیزی در آینده بودن می‌تواند مانع لذت بردن از آنچه در حال حاضر دارید بشود. مثلا اگر مدام به این فکر کنید و نگران باشید که اگر همسرتان بعدا به شما خیانت کند چه می‌شود، از اکنون‌تان غافل می‌شوید و نمی‌توانید به تقویت پیوند عاطفی و ارتباط زناشویی‌تان در حال حاضر بیندیشید و خود به خود زمینه‌ی اتفاقات منفی را فراهم می‌کنید.

قدردان بودن را تمرین کنید

قدردان و شکرگزار بودن نیز اضطراب‌تان را تسکین می‌دهد. اگر توجه‌تان را معطوف داشته‌ها و نعمت‌های‌تان بکنید خواهید دید که باید قدردان آن‌ها باشید. وقتی بدانید چه چیز‌های خوبی دارید که به شما قوت قلب می‌دهند می‌توانید کم کم نگرانی‌های‌تان را کاهش بدهید. یک راه خوب برای توجه به داشته‌ها و قدردان آن‌ها بودن این است که آن‌ها را بنویسید. هر روز این کار را انجام دهید، مثلا در ابتدا یا در انتهای روز، و دست کم تمام چیز‌های خوبی که در آن روز برای‌تان روی داده را بنویسید.

زندگی را سخت نگیرید

هر چه زندگی را سخت‌تر بگیرید، مورد‌ها برای نگرانی هم بیشتر خواهند بود. اما اگر زندگی‌تان ساده و بی‌حاشیه باشد، طبیعتا نگرانی کمتری خواهید داشت، چون آنقدر دوروبرتان را پُر نکرده‌اید که بابت از دست دادن هر یک از آن‌ها استرس بگیرید. در نتیجه باز هم بهتر می‌توانید روی داشته‌های‌تان در زمان حال تمرکز کنید.

برای ساده کردن زندگی‌تان می‌توانید از حذف چیز‌های غیرضروری و اضافی شروع کنید. این حذف کردن می‌تواند ملموس یا غیرملموس باشد، مثلا شلوغی‌های ذهن‌تان را پاکسازی کنید، وسایل غیرضروری را از خانه دور کنید، رابطه‌های سمی و آزاردهنده را قطع کنید و به طور کلی زندگی‌تان را تا جایی که ممکن است خلوت و آرام و جمع و جور کنید. خواهید دید که با این روش، چقدر تسلط تان بر امور بیشتر و بهتر می‌شود و کمتر چیزی می‌تواند نگران‌تان کند.

مدیتیشن کنید و به مراقبت‌های فردی‌تان اهمیت دهید

نکاتی برای زندگی بدون اضطراب

اگر دیدید دچار اضطراب هستید، روی مراقبت از خودتان دقیق‌تر شوید. مدیتیشن کمک‌تان می‌کند ذهن‌تان را از موارد استرس برانگیز دور کرده و آرام‌تر شوید. تنها چند دقیقه مدیتیشن در روز کافیست تا تسلط فکری‌تان را به دست بیاورید و بیقراری‌تان را کم کنید.

خود مراقبتی نیز خیلی مهم است. خوب غذا بخورید، خوب بخوابید و برای پرداختن به سرگرمی‌های مورد علاقه‌تان وقت بگذارید. خیلی از افراد مدام نگران اطرافیان‌شان هستند و زمان زیادی را صرف مراقبت و رسیدگی به آن‌ها می‌کنند. فراموش نکنید که شما اول باید به سلامت جسم و روح خودتان اهمیت بدهید تا سر پا باشید و توان و انرژی لازم برای رسیدگی به دیگران و مراقبت از آن‌ها را کسب کنید. وقتی منبع انرژی خودتان کافی نباشد، طبیعی است که دچار استرس شوید و دلشوره‌ی این را بگیرید که مبادا از پس مسئولیت‌های‌تان برنیایید.

از درمانگر کمک بگیرید

اگر روش‌های گفته شده را به کار بردید و تلاش‌تان را کردید، اما همچنان درگیر اضطراب شدید و دست و پاگیرتان بودید، پس حتما نیاز دارید از یک درمانگر حرفه‌ای کمک بگیرید. یک درمانگر خوب کمک‌تان می‌کند علت اضطراب‌تان را بشناسید و تکنیک‌های لازم برای غلبه بر استرس‌تان را یاد بگیرید. پس اگر به این نتیجه رسیدید که کمک گرفتن از یک درمانگر، قدم اصلی شما برای داشتن یک زندگی با نگرانی‌های کمتر و آرامش بیشتر است، تردید نکنید و از همین امروز اقدام کنید.

منبع: برترین ها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر فکر می‌کنید ناتوانی جنسی دارید بخوانید

امروزه با افزایش آمار انواع بیماری‌ها، استرس‌ها و تنش‌ها، مشکلات جنسی نیز روز به روز بیشتر دیده می‌شود. این موضوع باعث شده مصرف دارو‌های ناتوانی جنسی در جامعه و به‌خصوص آقایان بیش از هر زمانی افزایش پیدا کند.

از طرفی خجالت و شرمندگی باعث می‌شود افراد به صورت مخفیانه از این دارو‌ها استفاده کرده و حتی موضوع را از پزشک خود پنهان کنند و از سوی دیگر این کار می‌تواند جان شان را به خطر بیندازد! اگر می‌خواهید با منافع و مضرات ۳ داروی شایع سیلدنافیل (ویاگرا)، تادالافیل و واردنافیل آشنا شوید حتما این مقاله را بخوانید.

ناتوانی جنسی یک علامت است!

ناتوانی جنسی درواقع علامتی از یک بیماری است. شایع‌ترین علت آن مسائل روحی و روانی مثل افسردگی، اضطراب شدید و ... است، اما برخی بیماری‌های ارگانیک هم باعث این ناتوانی می‌شوند که در رأس شان بیماری‌های غدد جنسی و هیپوفیز قرار دارند.

درواقع غدد جنسی تحت کنترل هیپوفیز قدامی فعالیت می‌کنند. حال چه در غدد جنسی (بیضه در آقایان و تخمدان در خانم ها) مشکل وجود داشته باشد و چه غدد جنسی عملکرد خوبی داشته باشند و هیپوفیز که باید فرمان را به غدد جنسی بدهد مشکل داشته باشد، فرد دچار اختلال در قوای جنسی می‌شود.

اگر فکر می‌کنید ناتوانی جنسی دارید بخوانید

مشکل‌تان اولیه است یا ثانویه؟

درواقع بیماری‌هایی که باعث ناتوانی جنسی می‌شوند یا به صورت اولیه در خود بیضه هستند یا ثانویه هستند، اولیه مثل فردی که سرطان بیضه داشته و بیضه‌هایش را در آورده‌اند یا فردی که به دلیل یک بیماری شیمی درمانی شده و شیمی درمانی سلول‌های بیضه‌اش را از بین برده است یا برعکس، خانمی که سرطان رحم داشته، رادیوتراپی شده و با برق تخمدانش از کار افتاده است بنابراین بیماری‌های اولیه، بیماری‌های خود تخمدان یا بیضه هستند.

بیماری‌های ثانویه نیز بیماری‌هایی هستند که هیپوفیز را درگیر می‌کنند و از بالا فرمان به غدد جنسی نمی‌رسد؛ مثل فردی که «پرولاکتینوما» دارد و میزان پرولاکتین بدنش بالا می‌رود و دچار ناتوانی جنسی می‌شود.

اعتیاد آور نیستند، اما ...

دارو‌های موسوم به دارو‌های تقویت جنسی اعتیاد آور نیستند، اما مشکل این است که، چون بیماری اولیه را درمان نمی‌کنند وقتی فرد این قرص را می‌خورد اثرات مثبتی می‌بیند و متاسفانه بعد از مدتی همان اثرات مثبت هم دیگر دیده نمی‌شود و فقط عوارضش به‌وجود می‌آید. نکته خیلی مهم این است که این دارو‌ها فقط برای چند ساعت نیاز فرد را مرتفع می‌کنند تا بتواند رابطه جنسی‌اش را برقرار کند، اما بیماری‌اش درمان نمی‌شود و، چون نیازش برطرف می‌شود دیگر دنبال درمان نمی‌رود.

برای مثال فرد یک تومور در هیپوفیز مغزش دارد که اوایل کوچک است و با دارو کاملا قابل درمان است منتهی، چون به پزشک مراجعه نمی‌کند و فقط از این دارو‌ها استفاده می‌کند، اوایل نیازش برطرف می‌شود، اما موقعی بیماری‌اش را می‌فهمد دیگر این تومور آنقدر بزرگ شده است که به دارو جواب نمی‌دهد.

مصرف خودسرانه و خطر سکته

مشکلی که در جامعه امروز داریم این است که غیر از بیماری‌های اولیه برخی ناتوانی‌های جنسی روحی روانی نیز وجود دارد. برای مثال افراد معتاد به مواد مخدر یا افرادی که الکل مصرف می‌کنند ممکن است دچار این ناتوانی شوند. متاسفانه این افراد شنیده‌اند که دارو‌هایی برای ناتوانی جنسی وجود دارد و بدون تجویز پزشک به داروخانه می‌روند و آن‌ها را تهیه می‌کنند.

در رأس این دارو‌ها ویاگرا یا سیلدنافیل بود که بعد‌ها دارو‌های دیگر مانند تاداگرا یا تادالافیل و ... نیز به بازار آمدند. این دارو‌ها پرخونی موضعی ایجاد می‌کنند، منتهی این پرخونی نه تنها در ارگان جنسی است بلکه می‌تواند در مغز، قلب و عروق هم باشد.

برای همین است که وقتی افراد این دارو‌ها را می‌خورند دچار سردرد‌های شدید و فشارخون‌های خیلی بالا و درمواردی هم پارگی عروق می‌شوند. درواقع فرد فقط می‌خواهد یک رابطه جنسی معمولی برقرار کند، اما از آن طرف ممکن است دچار خونریزی مغزی شود و سکته مغزی کند، به خصوص در فردی که بیماری قلبی دارد و از قرص‌های باز کننده عروق مثل نیتروکانتین استفاده می‌کند و همچنین در کسانی که انواع تنگی عروق مثل تنگی عروق کرونر قلب، تنگی عروق مغز، تنگی عروق شرایین کلیوی و تنگی عروق اندام تحتانی دارند، مصرف این دارو‌ها ممنوع است و عوارض خیلی زیادی دارد.

آقایان تادالافیل را بیشتر ترجیح می‌دهند

تادالافیل، سیلدنافیل و واردنافیل هر سه باعث می‌شوند عروق پرخون شوند و به این ترتیب خون را داخل عضو جنسی کشیده و باعث پرخونی آن می‌شوند. تادالافیل تاحدودی نسبت به سیلدنافیل تاثیرگذاری بیشتری دارد و به همین دلیل بیشتر توسط آقایان ترجیح داده می‌شود. از طرفی با مصرف تادالافیل برخلاف سیلدنافیل احتمال دیدن رنگ آبی و سبز به عنوان یکی از عوارض جانبی وجود ندارد. درحال حاضر بیشتر در بازار سیلدنافیل با دوز ۵۰ تا ۱۰۰ موجود است و ممکن است پزشک از نصف یک قرص ۵۰ میلی‌گرمی تا دوز ۱۰۰ میلی گرم را برای بیمار تجویز کند، اما بیشتر از آن نباید یک بار در روز استفاده شود، زیرا احتمال وقوع عوارض بالا می‌رود.

نکته مهم اینکه مصرف خودسرانه دارو اصلا پیشنهاد نمی‌شود، علت آن نیز عوارض و ممنوعیت‌های مصرف دارو است.

اگر فکر می‌کنید ناتوانی جنسی دارید بخوانید

این‌ها چه عوارضی دارند؟

از عوارض شایع‌تر این دارو‌ها می‌توان به سردرد، درد عضلانی، گرفتگی بینی، قرمز شدن پوست صورت و بدن، داغ شدن بدن، مشکلات خواب، احساس ناخوشایند در معده، اسهال و عطسه اشاره کرد. علائم ناشایع‌تر آن نیز درد مثانه هنگام ادرار، درد شدیدتر در معده، خارش پوستی و حالت گز گز شدن پوست است.

بعد از این‌ها برخی علائم نیز وجود دارند که نادرتر هستند از جمله علائم چشمی، تار شدن دید، دوبینی، درد چشم، خونریزی از چشم، از دست دادن ناگهانی دید در یک یا دو چشم، درد استخوانی، بزرگ شدن سینه‌ها، درد قفسه سینه، اضطراب، خشکی دهان، کابوس دیدن، مشکل در گویش، گلو درد، دیدن بی‌دلیل رنگ آبی یا سبز، کاهش شنوایی، از دست دادن ناگهانی شنوایی در یک یا دو گوش، دانه‌های قرمز پوستی، تب و از دست دادن هوشیاری.

مراجعه به اورژانس

درصورتی که فرد با مصرف دارو دچار علائم آلرژیک مثل خارش شدید، نفس تنگی و ورم لب و زبان و صورت یا دچار درد قفسه سینه شود، غش کند، ضربان قلبش سریع و نامنظم شود، حافظه‌اش را از دست بدهد، از لحاظ لمسی دچار حالت بی‌حسی در ناحیه بازو و پا شود یا به کل یک طرف بدنش بی‌حس شود، عضو جنسی‌اش سفت شود و به حالت شلی قبل برنگردد، وزوز گوش پیدا کند یا دچار سرگیجه شدید و تغییرات بینایی و شنوایی شدید و دائم شود، باید سریعا به اورژانس مراجعه کند.

تادالافیل را همزمان با ویاگرا نخورید

یکی از موارد منع مصرف این دارو‌ها حساسیت به دارو است. همچنین افرادی که پزشک فعالیت جنسی را برای‌شان ممنوع کرده نباید از این دارو‌ها استفاده کنند، به خصوص کسانی که به تازگی سکته کرده‌اند. افرادی که مشکلات قلبی دارند و از دارو‌هایی با ترکیبات نیترات استفاده می‌کنند مثل دارو‌های ایزوسورباید یا نیتروگلیسیرین به صورت قرص، کپسول، پماد، چسب‌های پوستی و ... هرگز نباید همزمان با آن‌ها از این دارو‌ها استفاده کنند.

اگر فکر می‌کنید ناتوانی جنسی دارید بخوانید

علاوه بر این فرد نباید از یک دسته دارویی، ۲ دارو را همزمان بخورد، برای مثال نباید تادالافیل و سیلدنافیل را همزمان بخورد. همچنین اگر فرد برای مشکلات جنسی از قبل دارو‌های دیگری چه گیاهی و چه غیر گیاهی با تجویز یا بدون تجویز پزشک مصرف می‌کند نباید همزمان با آن‌ها از این دارو‌ها استفاده کند، مگر اینکه پزشک صلاح بداند. همچنین افرادی که نسبت به یک داروی دیگر مثل آسپیرین و ... یا غذای خاصی حساسیت دارند باید حتما این موضوع را با پزشک درمیان بگذارند.

 

منبع: برترین ها

موافقین ۰ مخالفین ۰

رضایت زناشویی چیست ؟ علت کاهش یا افزایش آن در زندگی زناشویی

انطباق رفتارهای زناشویی زوج ها با یکدیگر و وجود تفاهم و هم دلی و عشق بین آن هاست. به عبارت دیگر رضایت زناشویی، وجود یک رابطه دوستانه منطقی، تفاهم، درک یکدیگر و ارضای نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است. رضایت زناشویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به میزان شادی و خوشی در زندگی زناشویی محاسبه میکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد.

ازدواج مبنای شکل گیری خانواده است که خود جز مهمترین اتفاقاتی است که در طی زندگی فرد رخ میدهد . ازدواج یعنی پیوند زندگی مشترک دو فرد با حفظ استقلال نسبی هر یک در جهت تکامل شخصیت دو طرف. ازدواج بعنوان پیچیده‌ترین نوع رابطه انسانی واجد چنان توان بالقوه ای در آزادسازی احساسات است که در کمتر روابط بین فردی دیگر میتوان نظیرآن را یافت.

 

رضایت زناشویی، یک جنبه ی بسی مهم در روابط زوجین هست و نقش مهمی در تندرستی سلیس- شناختی زوجین اجرا میکند . تندرستی سلیس شناختی بانوان هم میتواند تحت‌تأثیر مؤلفه های مهمی زیرا رضایت زناشویی و خشنودی جنسی قرار گیرد.

 

تعریف رضایت زناشویی:

انطباق رفتارهای زناشویی زوج ها با یکدیگر و وجود تفاهم و هم دلی و عشق بین آن هاست. به عبارت دیگر رضایت زناشویی، وجود یک رابطه دوستانه منطقی، تفاهم، درک یکدیگر و ارضای نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است. رضایت زناشویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به میزان شادی و خوشی در زندگی زناشویی محاسبه میکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد. رضایت زناشویی بر میزان رضایت بین زوج ها اشاره میکند ، که این امر به مفهوم میزان رضایتی هست که زوجین در روابط خویش آنرا حس میکنند .

 

رضایت زناشویی چیست ,رضایت زناشویی , رضایت زناشویی یعنی چه

مهمترین عامل در رضایت زناشویی

 

رابطه ی زناشویی در زندگی مثل هر رابطه ی دیگری داری جنبه های مثبت و منفی میباشد . یکی از مهم ترین شاخصه های تعیین کننده موفقیت در ازدواج رضایت زناشویی هست، بنابراین پژوهش حاضر با هدف عرضه ی یک مدل عالی بر اساس رابطه ی متغیرهای مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعی با رضایت زناشویی و میانجی گری الگوهای ارتباطی زوجین انجام گرفت. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متاهل شهر کرمانشاه بود. نمونه ای به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به حجم 603 نفر انتخاب شد وشرکت کنندگان به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، الگوهای ارتباطی، مثلث عشق، تمایز یافتگی خود، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعی جواب دادند.

 

نتیجه نشان داد بین مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعی با رضایت زناشویی والگوهای ارتباطی زوجین رابطه وجود دارد . نتایج برازش مدل پیشنهادی حاکی از آن بود که این مدل از برازش لازم برای پیش بینی رضایت زناشویی بهره مند بود. طبق نتیجه پژوهش حاضر میتوان گفت که ابعاد عشق، تمایز یافتگی خویش، علاقه اجتماعی و سبک زندگی معنوی زمانی باعث رضایت زناشویی می شوندکه الگوی ارتباطی توقع- کناره‌گیری کم تر در بین زوجین باشد.

 

ارضای نیازهای فیزیولوژیکی( مسکن، خوراک، پوشاک)، معمولاً با پول امکان پذیر میشود . آن چه پول میتواند بخرد، ارضا کننده نیازهای فیزیولوژیکی است، نه خود پول و پول میتواند موجب ارضای نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و حتی اجتماعی شود.

 

همچنین ، باتوجه به نظریة مازلو میتوان گفت رضایت اشخاص در گرو تامین نیازهای مالی و مادی آن ها است. همچنین به تامین اقتصادی و کفایت اقتصادی بعنوان تعیین کنندة اصلی در رضایت زناشویی و طلاق می نگرند. زوج هایی که به دنبال طلاق هستند، مشکلات و شکایات مالی را قویاً بعنوان مسأله ای عمده طرح میکنند .

 

رضایت زناشویی چیست ,رضایت زناشویی , رضایت زناشویی یعنی چه

رضایت زناشویی در زوجین

 

بر اساس نظریة همسان همسری، اکثر اشخاص همواره برای ازدواج خویش رغبت به انتخاب شخصی را دارند که همسان و شبیه به یکدیگر باشند، به دلیل آن که مطابق با این نظریه، همسانی اشخاص در بسیاری از جهات سبب ماندگاری و پایداری آن ازدواج میشود و همینطور افزایش رضایت از زندگی زناشویی را هم به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان طبیعتاً مایل هست همسری برگزیند که بیش تر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو شخص نه تنها آنها را بسوی یکدیگر جذّب میکند ، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر میکند .

 

پژوهش های بسیاری هم مؤید این امر است که هر چه میزان همسانی زوجین از جنبه های گوناگون بیش تر باشد، میزان رضایت زناشویی بیش تری حاصل میشود . مطابق با این نظریه، میزان رضایت از زندگی زناشویی در هر یک از مراحل و چرخه های زندگی متفاوت است، در واقع میزان رضایت مندی زناشویی در طی مدت زندگی زناشویی از یک منحنیU شکل تبعیت میکند . به طوری که هر چه از سال های نخست ازدواج می گذرد از میزان رضایت مندی هم کم میشود .

 

در سال های نخست ازدواج رضایت به نحو چشمگیری بالاست و بعد با به دنیا امدن فرزند این رضایت تنزل پیدا میکند ، در سال های نوجوانی فرزندان و نیمه های زندگی هم چنان سطح رضایت پائین هست و زمانی دوباره رضایت افزایش می یابد که تمامی فرزندان خانه را ترک نموده و زوجین به دوره میان سالی و پیری خویش نزدیک شده اند.

 

در واقع مطابق با این نظریه می بینیم که هر چه از سال های نخست ازدواج که می گذرد، میزان رضایت مندی تقلیل می یابد. زوجین در هر یک از مرحله های زندگی خویش با تغییراتی روبرو میشوند که چنانچه نتوانند راهکارهای مناسبی برای روبرو با این تغییرات اتخاد کنند، این امر بر روابط با همسر تأثیرات سو و مخربی بر جای می گذارد.

 

با توجه به نتایج حاصل شده و رابطه مثبت و منفی متغیرها میتوان به زوجین درخصوص افزایش صمیمیت و رابطه آن با رضایت زناشویی و عملکرد مناسب جنسی، کنترل و شناخت هیجان ها و خصوصیت های شخصیتی همسر، راهکارهای مؤثر و مطلوبی را ارائه کرد تا از این طریق رضایت زناشویی را در زوجین افزایش داد.

 

منبع: بیتوته

موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته هایی که قبل از ازدواج واجب است بدانید

در رابطه زناشویی هر یک از طرفین برای خود هویت و شخصیت مستقل دارند و زمانی که دو نفر تصمیم به زندگی مشترک می گیرند، باید بتوانند همراه با حفظ فردیت خود قسمتی از زندگی خود را به اشتراک بگذارند. این اشتراک صددرصد نیست. در زندگی مشترک،افراد نیازمند یک حریم شخصی و خصوصی هستند، چرا که وجود این فضای شخصی، به اندازه در کنار یکدیگر بودن به همزیستی رابطه زناشویی کمک می کند.

ازدواج

متاسفانه دید منفی در جامعه نسبت به کسانی که طلاق می گیرند باعث می شود تا از آنها به عنوان ناسازگار و ضعیف یاد شود اما باید بدانیم لزوما این افراد مشکل دار نیستند، چرا که گاهی به دلیل انتخاب های غلط، اتفاق های پیش بینی نشده و غیرقابل کنترل در زندگی آنها پیش می آید که آنان را به این مرحله سوق می دهد.

کم پیدا می شوند آدم هایی که برای طلاق ازدواج کنند. البته گاه ردپای چنین آدم های عجیبی را در صفحه حوادث و دادگاه های خانواده می بینیم که ازدواج را وسیله ای برای خالی کردن جیب دیگران و سوءاستفاده های مالی و موقعیتی قرار می دهند اما اغلب آدم ها ازدواج نمی کنند که جیب خالی کنند و بعد جدا شوند. یعنی ازدواج نمی کنند که وقتی آن هدف اصلی محقق شد دست طرف مقابل را در پوست گردو بگذارند و دنبال شکار دیگری بگردند.

بیشتر آدم ها وقتی می خواهند ازدواج کنند دوست دارند در کنار یک دیگری به نام همسر به آرامش برسند، بچه دار شوند و خانواده ای داشته باشند اما حتی اگر هر دو طرف ازدواج یعنی دختر و پسر هدف دیگری جز این نداشته باشند باز می بینیم که برخی از آنها در ادامه به چالش های بزرگ و گره های بازنشدنی می رسند و گاه چاره ای جز جدا شدن نمی یابند اما چرا اینگونه است؟

چرا آدم هایی که به دنبال سوء استفاده در رابطه ازدواج نمی گردند، گاه چاره ای جز جدایی در پیش رو نمی بینند؟ واقعیت این است که یکی از مهم ترین تصمیم های زندگی آدم ها یعنی آغاز رابطه زوجیت زیر سایه «باورهای شناختی غیرمنطقی» قرار دارد. تردیدی در این نیست که همه ما در همه تصمیم های ریز و درشت زندگی مان زیر سایه باورهای مان قرار داریم و از پنجره و ایوان باورهای مان به مسائل و موضوعاتی که در زندگی مان پیش می آید، نگاه می کنیم، این اتفاق خواه ناخواه در ازدواج هم می افتد. از همین رو به هر میزان که مداخله باورهای شناختی غیرمنطقی بیشتر می شود احتمال اینکه ازدواج یک زوج به شکست منجر شود بیشتر می شود.

کتاب «ازدواج و باورهای رایج» نوشته دکتر نرگس چیمه، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در نقد برخی از باورهایی است که در فرهنگ عمومی و بدنه جامعه نسبت به ازدواج وجود دارد اما این باورها پایه های منطقی و علمی ندارد.

یکی از مهمترین مباحث این کتاب تشریح و اشاره به باورهای شناختی غیرمنطقی در ازدواج است. یعنی سوءتفاهم ها و سوءبرداشت های ذهنی که فرد در مواجهه با ازدواج در ذهن خود انباشته دارد و همان سوءتفاهم ها را با خود به متن رابطه زوجیت می کشاند یا اینکه آن سوءبرداشت ها، آنقدر پیرنگ قدرتمندی در ذهن فرد دارد که اجازه ازدواج را به او نمی دهد. مثلا فرد ممکن است کاملا کمال گرایانه با خود بیندیشد که فقط یک نفر در دنیا وجود دارد که او را می تواند خوشبخت کند، این فرد هم مطمئنا خواستگار اول نیست.

یعنی آنقدر باید خواستگار قلابی بیاید و بیاید تا بالاخره آن یک نفر خواستگار اصیل، خود را نشن دهد و دُم به تله بدهد یا مثلا کسی با خود بیندیشد که همه مردها خیانتکارند، بنابراین به هیچ مردی نمی شود تکیه و اعتماد کرد. پس چرا باید ازدواج کنیم؟

آنچه در ادامه می آید اشاره ای به این باورهای شناختی غیرمنطقی است که مثل چتری تیره بر بالای سر آدم هایی که می خواهند ازدواج کنند باز می شود.

ازدواج

1- با کسی ازدواج کنیم که ویژگی های شخصیتی متفاوتی داشته باشد

از پیامدهای منفی این عقیده این است که افراد تشویق می شوند به دنبال همسری متفاوت از خودشان باشند تا کسی که با آنها مشابهت دارد. این به نوعی تشویق بی مسئولیتی است. به این ترتیب که آدم شلخته ای با فردی منظم و آراسته ازدواج می کند به این امید که طرف مقابل به هم ریختگی های او را جمع خواهد کرد. این امر می تواند انصراف از تغییر خاصی هم باشد یعنی به جای اینکه خودم را تغییر دهم با کسی که نقطه مقابل ویژگی های من را دارد، ازدواج می کنم. به این ترتیب می توانم نقاط ضعف خود را جبران کنم. زندگی با فردی که به طور معناداری متفاوت است، تنها منجر به بروز تعارض، نارضایتی و ناخشنودی در زندگی زناشویی می شود.

2- تا زمانی که فرد ایده آل خود را نیافته ایم نباید راضی شویم

چنین تمایل کمال گرایانه ای باعث کاهش توانایی فرد در یافتن راه حل هاست و منجر به نتایج معکوسی می شود چرا که ما در دنیای پر از احتمالات زندگی می کنیم و آرزوی حقیقت و امنیت مطلق باعث انتظارات اغراق آمیزی می شود که سودی نخواهد داشت و در نهایت باعث ایجاد تردید و تنش در زندگی می شود. افرادی که اینگونه فکر می کنند تنها می توانند روابط کوتاه مدتی را با دیگران برقرار سازند و به جای اینکه به شناخت طرف مقابل بپردازند با ناپختگی به ارزیابی افراد و روابط خود روی می آورند.

3- وجود احساس کفایت و شایستگی همسری قبل از تصمیم به ازدواج

این باور غلط باعث می شود تا افراد مدتی طولانی مجرد باقی بمانند چرا که بسیاری از آنها هیچ وقت این احساس کفایت کامل را به عنوان یک زن یا شوهر نخواهند داشت. در مقابل این باور غلط می توان گفت که یک فرد به عنوان یک همسر باید احساس کفایت کند اما اکثر افراد درباره شایستگی خود احساس تردید و اضطراب دارند. این استرس نباید باعث کناره گیری آنها از ازدواج شود چرا که هیچ کس کامل نیست.

4- در دنیا برای هر کس تنها یک فرد مناسب برای ازدواج وجود دارد

این باور غیرمنطقی پیامدهای منفی بی شماری را برای فرد به همراه می آورد. چنین باورهایی باعث می شوند فرد در فرآیند انتخاب همسر به شکلی منفعلانه عمل کند. به عنوان مثال برخی معتقدند نیمه گمشده آنها بالاخره خواهد آمد، بنابراین دیگر تلاشی برای برقراری ارتباط و نزدیکی با دیگران و شناخت آنها نمی کنند. در مقابل این باور غیرمنطقی می توان گفت افراد متعددی وجود دارند که یک فرد می تواند برای ازدواج موفق از میان آنها دست به انتخاب بزند.

5- یک فرد با هر کسی می تواند خوشحال باشد به این شرط که آنها برای رابطه شان سخت تلاش کنند

با تلاش کافی هر چیزی ممکن است و در نهایت فرد تصمیم به ازدواج ناپخته می گیرد. پیامدهای منفی متعددی برای چنین عقیده ای وجود دارد که عبارتند از اتخاذ دیدگاهی سهل انگارانه و تفریطی در همسرگزینی. تعدادی از زوجین که به چنین دیدگاهی معتقدند ماه ها و سال ها به سختی تلاش می کنند بدون اینکه به موفقیتی در زندگی برسند.

6- زوج ها قبل ازدواج باید ثابت کنند ارتباط خوبی در زندگی مشترک شان خواهند داشت

این قبیل زوج ها کسانی اند که بعد از آشنایی با یکدیگر، دوره نامزدی طولانی خود را صرف تلاش غیرضروری می کنند تا ثابت کنند که ازدواج خوبی خواهند داشت. به این معنی که موقعیت هایی را خلق می کنند تا نقاط قوت رابطه خود را مورد آزمایش قرار دهند. به عنوان مثال با دیگری قرار می گذارند تا ببینند که آیا نامزدشان واکنش حسادت آمیز نشان خواهد داد یا اینکه چگونه خشم خود را کنترل خواهد کرد. در این شرایط طرف مقابل هم خسته از این امتحان ها به رابطه خاتمه می دهد.

ازدواج

7- یک زوج موفق باید همیشه با هم باشند

در رابطه زناشویی هر یک از طرفین برای خود هویت و شخصیت مستقل و جداگانه ای دارند و زمانی که دو نفر تصمیم به زندگی مشترک می گیرند، باید بتوانند همراه با حفظ فردیت خود، قسمتی از زندگی خود را به اشتراک بگذارند. این اشتراک صددرصد نیست و با توجه به نیاز افراد برای استقلال لازم است برخی از فعالیت های فردی مثل شغل یا برخی علایق حفظ شود. در زندگی مشترک، افراد نیازمند یک حریم شخصی و خصوصی هستند چرا که وجود این فضای شخصی، به اندازه در کنار یکدیگر بودن به همزیستی رابطه زناشویی کمک می کند.

8- اینکه عاشق کسی باشی برای ازدواج با او کفایت می کند

عاشق شدن آسان است اما ازدواجی که بیشتر بر پایه احساس بنا شده باشد تا عقل، خطرناک است. دوستی ها و آشنایی هایی که بر پایه احساس و کنش ناگهانی اند، اغلب منجر به ازدواج های ناپخته می شوند چرا که افراد به شناخت درستی از یکدیگر نرسیده اند. با وجود اینکه عشق عاملی موثر در شروع زندگی زناشویی است اما موفقیت ازدواج و پایداری آن به عوامل مهم دیگری بستگی دارد که برخی از آنها عبارتند از شباهت و نزدیکی در ارزش ها، گذشته مشترک، سن ازدواج، آمادگی برای ازدواج و انتظارات و خواسته های منطقی.

9- تا زیر یک سقف زندگی نکنی، نمی توانی همسرت را بشناسی

قبل از ازدواج، شناسایی ویژگی ها مرحله مهمی است که می تواند از طریق روش های مختلف مانند رفت و آمدهای خانوادگی و مشاوره ها صورت گیرد. اگرچه کسب شناخت از طرف مقابل هیچ گاه صددرصد نیست اما به فرد کمک می کند تا از روی آگاهی و طبق معیارهای صحیح اقدام به تصمیم گیری کند. اعتقاد به این باور باعث می شود که افراد احساس کنند هر چقدر هم که قبل از ازدواج تلاش کنند قادر به شناسایی طرف مقابل نیستند بنابراین عده ای در تصمیم گیری دچار تردید و دو دلی می شوند و عده ای دیگر، برعکس، از تلاش برای آشنایی قبل از ازدواج پرهیز می کنند.

10- اگر زوجی با هم دعوا کنند یعنی همدیگر را دوست ندارند!

انسان در هر رابطه ای از جمله مادر و فرزندی، خواهر و برادری و زن و شوهری دچار تعارض می شود و به مشکل برمی خورد و هیچ رابطه ای بدون تعارض نیست اما این دلیل نمی شود که آنان همدیگر را دوست ندارند.

به علاوه تحقیقات نشان می دهد که زوج هایی که می آموزند چگونه تعارض ها و اختلافات خود را به طور موثر و کارآمد حل و فصل کنند، بیشتر از زوج هایی که فاقد چنین مهارت هایی هستند می توانند به زندگی مشترک ادامه دهند.

11- ذکر مشکلات و کند و کاو گذشته می تواند مفید باشد

گرچه در بسیاری از موارد، مشکل می تواند هم متاثر از اتفاقات گذشته و هم تحت تاثیر رویدادهای زمان حال زندگی باشد اما زیر و رو کردن گذشته ها جز اینکه احساسات ناخوشایند قبلی را در رابطه با موضوع مشکل زا زنده کند، سود دیگری ندارد.

نکته مهم این است که فرد با مشکل فعلی روبرو شود و به دنبال پیدا کردن راه حلی برای آن باشد، به گونه ای که پس از حل مشکل به سطحی از خودآگاهی برسد که در آن به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد و در برطرف کردن آنها سعی کند و نقاط قوت خود را نیز ارتقا ببخشد.

12- تصمیم برای انتخاب همسر، آسان و بسته به شانس است

این عقیده باعث کاهش تلاش فرد در انتخاب همسر و در نهایت منجر به انتخاب نامناسب می شود. همچنین این باور، باعث کاهش مسئولیت پذیری افراد هنگام شکست و ناکامی می شود و در نهایت تلاشی برای بهبود رابطه و حل مشکلات آن نخواهند کرد.

13- زندگی مشترک باید سرشار از خوشی باشد و یک زوج باید تمام رضایت خاطر خود را در زندگی مشترک به دست آورند

زندگی زناشویی نیز مانند هر رابطه دیگری در معرض تعارض ها و ناکامی ها قرار دارد، بنابراین نباید انتظار داشت که همیشه همه چیز مطابق میل ما پیش برود اما اعتقاد به این باور که زندگی مشترک یعنی خوشی محض و همسر یعنی رضایت خاطر مداوم باعث می شود افراد با کوچکترین ناکامی دچار یأس شوند و به زندگی زناشویی خود آسیب بزنند.

14- ازدواج می کنم و در صورت بروز مشکل طلاق می گیرم

برخی افراد دیدگاه ساده انگارانه ای نسبت به طلاق دارند و این تصور را دارند که اگر بعد از ازدواج با مشکلی مواجه شوند به راحتی می توانند جدا شوند. این افراد آگاهی کمی از پیامدهای طلاق دارند و نمی دانند که جدایی، اثرات مخرب روانی، اجتماعی و جسمی به بار می آورد و این اثرات در برخی موارد مدت ها در افراد باقی می ماند. از طرفی افرادی که با این طرز تفکر ازدواج می کنند تعهد و پایبندی کمتری برای حفظ رابطه دارند و به محض مواجه شدن با مشکلات، طلاق را به عنوان اولین راه حل در نظر می گیرند.

15- طلاق یعنی شکست

اگرچه طلاق به عنوان پدیده ای مذموم شناخته شده است اما در برخی شرایط می تواند به عنوان آخرین راه حل مطرح شود. ماندن طولانی مدت در محیط پر از تنش و درگیری نه تنها به بهبود اوضاع کمک نمی کند بلکه دو طرف را فرسوده می کند و سلامت جسمی و روانی آنها را به خطر می اندازد. در این شرایط جدایی به عنوان یک راه حل می تواند به افراد کمک کند تا شروع جدیدی برای زندگی خود به وجود بیاورند.

ازدواج

16- کسانی که طلاق گرفته اند افراد مشکل دار و ضعیفی اند!

متاسفانه دید منفی در جامعه نسبت به کسانی که طلاق می گیرند باعث می شود تا از آنها به عنوان ناسازگار و ضعیف یاد شود اما باید بدانیم لزوما این افراد مشکل دار نیستند چرا که گاهی به دلیل انتخاب های غلط، اتفاق های پیش بینی نشده و غیرقابل کنترل در زندگی آنها پیش می آید که آنان را به این مرحله سوق می دهد.

 

منبع: عصر ایران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مدیتیشن چیست؟

مدیتیشن چیست,مدیتیشن, مدیتیشن یعنی چه

 

واژه مراقبه (مدی تیشن) از ریشه لاتین و به معنای «التیام» است. مدیتیشن یا مراقبه به معنای تمرین برای رسیدن به حالتی است که در آن فرد با نادیده گرفتن محرک های پیرامون ، خودآگاهانه و به صورت ارادی ، ذهن خویش را وا می دارد که سکوت کند و نتیجه این سکوت رسیدن به آرامش است.

مدیتیشن چیست؟
مدیتیشن به معنای متمرکز کردن ذهن است. این تمرکز میتواند بر روی یک صدا، عبارت یا دعا، شئ، تصویر، آگاهی از خویشتن، نحوه تنفس، فرائض دینی و... صورت گیرد. هدف از این کار آگاهی از لحظه حال، رسیدن به آرامش، و کاهش استرس است. مدیتیشن موجب ارتقای شخصیت و رشد روحانی و معنوی می شود.

 

هدف از مدیتیشن:

مدیتیشن می تواند به آرامش افراد در استرس، به حفظ سلامتی و به بهبودی بیماران کمک کند. کسانی که مدیتیشن را به صورت مرتب انجام می دهند، هم کمتر دچار اضطراب و افسردگی می شوند و هم شادمانی و رضایت بیشتری از زندگی دارند. مدیتیشن آرامش عمیقی ایجاد می کند که در آن احساس توازن و تعادل فکری خواهید کرد. دستاورد این تعادل فکری افزایش بصیرت، ارتقای افکار، و خونسردی در برخورد با مشکلات است. آرامش و خود شناسی بیشتر و پذیرش بهتر دیگران روابط اجتماعی را نیز دگرگون می کند. مدیتیشن با ایجاد شرایط رهایی از استرس می تواند به کاهش علائم بسیاری از بیماریها کمک کند.

 

فواید مدیتیشن:

ریلکس بودن و کمتر اضطراب داشتن

متمرکز بودن و کمتر پراکنده بودن

آرامتر بودن، فارغ از نگرانی‌های مداوم

کسب درک  بهتر از خودمان، زندگی‌مان و دیگران 

افزایش احساسات مثبتی مانند عشق و شفقت.

بیشتر ما خواهان ذهنی آرامتر، شفاف‌تر و شادتر هستیم. اگر مضطرب یا در حالتی منفی باشیم ، این ما را ناراحت می‌کند. این امر به صورتی نامطلوب بر سلامت ما تأثیر می‌گذارد و می تواند بر موقعیت کاری، زندگی خانوادگی و روابط دوستانه ما تأثیر بگذارد.

 

اگر ما سرشار از اضطراب یا کم حوصله‌ایم، شاید در جستجوی روشی ـ مثل مدیتیشن ـ باشیم تا به ما کمک کند. مدیتیشن به ما کمک می‌کند تا بر نقاط ضعف ناشی از احساساتمان غالب شویم بدون آنکه هیچ تأثیر منفی بر ما بگذارد.

 

لازم است که رویکردی واقعی بر مدیتیشن داشته باشیم. این ابزاری است که با به‌کار گرفتن آن می‌توانیم به نتایج مثبت برسیم، البته این درمان سریع برای همه چیز نیست. هرگز با یک علت نمی‌توان به نتیجه رسید، لازم است که چندین علت و شرایط در کنار هم گرد آیند. مثلاً اگر فشار خون ما بالاست مدیتیشن می‌تواند به ما کمک کند، البته این نتیجه با تغییر رژیم غذایی ، ورزش و دارو به‌دست خواهد آمد.  

 

مدیتیشن چیست,مدیتیشن, مدیتیشن یعنی چه

سه نوع مختلف از ساده ترین و متداول ترین انواع حرکات در مدیتیشن پزشکی، بصورت زیر است:

۱- چهار زانو نشسته، و هر پا را زیر زانوی مخالفش جـمع کنـیـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و مهره های پائینیتان را کمی بـسمت جلو خم کنید.

 

۲-  نشـسته و پـاها را صاف به سمت بیرون بگذاریـد. یعنی یک پا را زیر ران مخالفش گذاشته و پای دیـگـر را روی قوزک پای اول قرار دهید. با این کار پا درحالت استراحت قرار میگیرد. ستون فقراتتان را صاف کنید. این نیمی از حرکت لوتوس است.

 

۳-  این نوع هم شبیه بنوع اول است اما پای بالایی روی ماهیچه ساق پای دیگر قرار  می گیرد بــه جای اینکه زیر ران گذاشته شود. حتماً دراین حرکت مهره های پائینیتان را به جلو متمایل کنید.

 

تاریخچه مدیتیشن:

مدیتیشن سالهای سال است که انجام می شود. مذاهب مختلف در سر تا سر جهان روشهای متنوعی از تمرینات مدیتیشن را ارائه داده اند. از جمله مراسم مذهبی مسیحی، تمرینات نشسته بودایی، حرکات چرخشی صوفیان، و....

گذشته از مراسمهای مذهبی متداول و زمینه های فرهنگی، مدیتیشن را می توان به صورت فردی برای غلبه بر استرس و درد به کار برد.

 

انواع مدیتیشن:

به طور کلی دو نوع مدیتیشن وجود دارد.

١- مدیتیشن از طریق تمرکز

٢- مدیتیشن از طریق تفکر

در مدیتیشن از طریق تمرکز فرد توجه خود را بر روی تنفس، تصویر واقعی یا خیالی، یک صدا، کلمه یا عبارتی که به آرامی یا با صدای بلند تکرار می شود (مانترا)، و یا بر حرکات مشخص مانند حرکات تای چی، یوگا ، چی کونگ متمرکز می کند. به دنبال تمرکز، نگرانی و اضطراب محو شده احساس آرامش جای آن را می گیرد. این آرامش اثرات فیزیولوژیک مفیدی بر بدن دارد.

 

در مدیتیشن از طریق تفکر، فرد از تمامی توجه خود برای آگاهی استفاده می کند. تفکر درحالت آرامش و به منظور شناخت خویشتن صورت می گیرد و آگاهی از افکار ، احساسات طبیعی، قوه ادراک و احساس به دست می آید. از این طریق سکون و آرامش ذهن ، تسلط بر خویشتن و خونسردی حاصل می شود.

 

روشهای مختلف مدیتیشن آمیزه ای از فرهنگها و مذاهب هستند ولی اساس همه آنها را این دو روش تشکیل می دهد. برای مثال می توانید ازیکی از روشهای ساده مدیتیشن پنج دقیقه ای روزانه نوشته سلن ییگر selen yeager استفاده نمائید.

 

در این روش ساده، فقط کافیست شما مکانی آرام وبدون مزاحمت پیدا کنید وبنشینید فراموش نکنید که پشت شما باید مستقیم وبدون خمیدگی(قوز)باشد دستان خود را به حالتی کاملا آرام و راحت در کنار خود قرار دهید، اجازه دهید تا چشمان شما به طرف پایین نگاه کند البته از خیره شدن به زمین خودداری نمایید وبسیار آرام وعمیق ومنظم نفس بکشید، با تمرکزو احساس سرشاراز شکر گزاری ازآفریدگار یا قدرت بی انتها ادامه دهید.

 

اگر کمی افکارشما شناور است اشکالی ندارد،اگر احساس سنگینی چشم داشتید چشمان خود را ببندید، بسیار آرام باشید واین تمرین را هر روز ادامه دهید اگر دو بار در روز این تمرین را انجام دهید و زمان آنرا به بیست دقیقه برسانید بسیار موثرتر خواهد بود.نگران نباشید به راحتی آنرا انجام خواهید داد و تاثیر شگفت انگیز آنرا خواهید دید.

 

مدیتیشن چیست,مدیتیشن, مدیتیشن یعنی چه

مراحل مدیتیشن

 

آسودگی از شکایت های روان تنی

نوآموز در مرحله اول باید معتقد باشد که هدف او از این تمرینات چیست زیرا در صورت اعتقاد به این تمرینات نتیجه خوب حاصل می شود.

در یک مکان یا محیطی مناسب که نه زیاد نرم باشد و نه زیاد سخت و ناهموار تمرینات را انجام دهید . خود را در کانون انرژی های مثبت که رو به قبله است قراردهید و فضا را کاملاً روحانی و معنوی کنید.

 

قرار ملاقات و کارهای خود را در محل انجام تمریناتانجام ندهید. قبل از شروع تمرین در ذهن خود زمان خاصی را برای انجام مدیتیشن تعیین کنید. تمرین زمان 15 دقیقه تا 30 دقیقه را انتخاب و در ذهن خود آنرا تکرار نمایید.

 

در صورت علاقه می توانید این زمان را تا یک ساعت افزایش دهید. با انجام این امور فکر و روح خود را تصفیه کنید و برای خود تصاویر تخیلی و خرافی نسازید تا بتوانید بر شادی ها و اندوه های گذرا وتعلقات پوچ غلبه نمایید.

 

مدیتیشن شمارش نفس ها

هدف اصلی مدیتیشین انجام کاری در زمانی، معین است . در این مرحله دم و بازدم خود را باید به شکل ریتم خاص در آورده و تعداد بازدم ها را بشمارید و کاملا به تنفس خود توجه کنید و اگر افکارتان پراکنده شد به آرامی به این فعالیت بازگردید.

 

اگر افکار و ادراک شما آگاهانه بود شما از دستورات اصلی این تمرین منحرف شده اید بنابراین شمارش را تا عدد چهار ادامه داده و دوباره از یک شروع کنید . زمانی که احساس نمودید به شمارش یا هر چیز دیگر می اندیشید از مسیر اصلی منحرف شده اید پس دوباره به شمارش بازگردید .

 

زمانی که احساس نمودید تنفستان تغییر کرده یعنی دوباره از مسیر اصلی منحرف شده اید. فکر کنید آرام و راحت د رکف دریاچه ای با آبی زلال نشسته اید می دانید که حبابهای بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا می آیند .

 

احساس و درک خود را چون حبابی در فضای دریا تصور کنید که از این فضا عبور کرده و از آن خارج می شود برای کامل کردن این مرحله از پنج تا هفت یا هشت ثانیه زمان نیاز است زمانی که فکر یا احساسی در شما پدید می آید خیلی ساده آنرا می بینید تا وقتی از آب گذشته و از فضای دید شما خارج گردد سپس تصور حباب دوم را آغاز نمایید تا الی آخر.

 

راحتی خیال

در این روش تعمق و تامل بر حرکاتی که خود به خود در جسم ایجاد می شوند ، است. در مکان یا وضعیتی راحت دستهای خود را روی سینه یا شکم بگذارید . این تمرین را می توانید به صورت نشسته روی زمین یا نشسته بر روی یک صندلی راحت انجام دهید و انگشتان خود را کاملا باز کنید تا انگشتانتان یکدیگر را لمس نکنند .

 

حرکات سینه و شکم را بید با انگشتان خود کاملا حس کنید و با قدرت بررسی کنید هرگاه احساس نمودید با استفاده از کلمات در حال تفسیر ادراک خود هستید شما از اصول مدیتیشن منحرف شده و باید به آرامی دوباره خود را به جای اصلی بازگردانید یا اگر در حرکات تنفسی خود تغییری حس کردید یا فکرتان درگیر اتفاقاتی که در درونتان شد فوراً به جای اولیه برگردید .

 

تفاوت این مدیتیشن اینگونه است که به جای چشم از انگشتان و بجای شی طبیعی از حرکات منظم جسم خود استفاده می کنند.دو هفته اول به هر جلسه پانزده دقیقه زمان اختصاص دهید و برای هفته سوم و چهارم زمان را به بیست و پنج دقیقه افزایش دهید و پس از یک ماه در صورت مفید بودن این روشرا در برنامه خود قرار دهید.

 

مدتیشن مانترا ( یا ذکر گفتن )

بیشتر از انواع دیگر این مدتیشن مورد استفاده قرار می گیرد که در آن بصورت ذکر بارها عبارت یا جمله ای که مانترا می نامیم را به کار می بریم. در این مرحله نوآموز اینگونه تمرینات را باید زیر نظر استاد انجام دهد زیرا در صورتی که خود این کار را انجام دهد مشکلات فراوانی برای او ایجاد می شود.

 

منبع: بیتوته

موافقین ۰ مخالفین ۰

هیپنوتیزم خطرناک نیست و عوارض خاصی ندارد

هیپنوتیزم

رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران گفت: هیپنوز غیر ارادی و خطرناک نیست و عارضه خاصی ندارد، حتی در بسیاری موارد از درمان‌های امن نیز امن‌تر است؛ اما محدودیت‌هایی دارد که در مورد هر فردی نمی‌توان به کار برد.

دکتر علی شریفی امروز در سمینار بزرگ هیپنوتیزم و روان که در تالار رودکی دانشگاه فردوسی مشهد برگزارشد، اظهار کرد: هیپنوز پدیده نرمال بشری است که هر روز در زندگی ما اتفاق می‌افتد، اما تاکنون نام آن را هیپنوز نمی‌گذاشتیم. مثال رایج مجذوب شدن در پدیده‌ای از نوع بینایی، شنوایی یا فکری است که ما را به خود جذب می‌کند، این یک پدیده معمولی بشری و تجربه‌ای "شبه هیپنوتیزمی" است.

وی با بیان اینکه «هیپنوتیزم خود به خود است»، عنوان کرد: مثال بعدی این است که بسیاری از رانندگان در مسیر عادی حرکت می‌کنند، ممکن است زمان رانندگی از آن غافل شوند و به صورت خودکار رانندگی کنند. تصور این فرد در مورد زمانی که گذرانده با کسی که توجهش به رانندگی بوده، فرق می‌کند، این پدیده که شخص گذشت زمان را کوتاه‌تر از آنچه هست حس کند، تجربه‌ای شبه هیپنوتیزمی است.

شریفی افزود: مثال بعدی زمانی است که فردی مخاطب گفتار کسی قرار می‌گیرد، اما فکری قوی مانع دقت به گفتار آن فرد می‌شود، ممکن است برای گوینده سر تکان دهد، اما متوجه چیزی که آن فرد می‌گوید، نیست. بدی این وضعیت این است که نظر شما را یک‌باره بپرسند. این نیز یک پدیده هیپنوتیزمی است. "تفکر جادویی" نیز صفتی بارز در کودکان است که غرق بازی هستند و توجه کافی ندارند و این مثالی از هیپنوتیزم خود به خود است.

رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران گفت: یک پدیده طبیعی بشری داریم که به آن هیپنوتیزم می‌گوییم. هیچ کدام از این مثال‌ها تعمدی در آن وجود نداشت و همه مثال‌ها یک پدیده نرمال بشری را نشان می‌دهد که هیپنوتیزم خود به خود است.

هیپنوتیزم چیست؟

وی با اشاره به اینکه «شرط اینکه چیزی را هیپنوز بنامیم، این است که سه خصوصیت را با هم  داشته باشد»، تصریح کرد: این سه خصوصیت تمرکز، انفکاک و تلقین‌پذیری یا پذیرش بیشتر و بهتر است. انفکاک یعنی یکی از حس‌های پنج‌گانه یا غیر پنجگانه یا حافظه شخص رفتاری جز رفتار معمولی از خود نشان دهد. زمانی که شخص در هیپنوز قرار می‌گیرد، مواردی به او تلقین شده و باعث می‌شود عمیق‌تر از زمانی که در هیپنوز نیست، بر او اثر بگذارد. هر حالتی از حالات نرمال مغز انسان که این سه خصوصیت را با هم داشته باشد، هیپنوتیزم است و اگر حتی یکی از این خصوصیات نباشد، هیپنوتیزم نیست.

شریفی بیان کرد: هیپنوز حالتی توام با توجه، تمرکز و گیرندگی همراه با کاهش آگاهی نسبت به محیط است. کاهش آگاهی نسبت به محیط همان انفکاک است؛ حالتی که خود به خود برای انسان اتفاق می‌افتد تعمدا نیز برای خود شخص قابل ایجاد است. فرد می‌تواند برای خود هیپنوتیزم ایجاد کند که به آن خودهیپنوتیزم می‌گویند. اگر راهنمای درستی نیز وجود داشته باشد که هدایت، راهنمایی، آموزش و تسهیل فرد را به عهده بگیرد، هیپنوتیزم بالینی است.

رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران خاطرنشان کرد: ما یک هیپنوتیزم خود به خود داریم که در زندگی روزمره اتفاق می‌افتد و ۹۰‌ درصد هیپنوتیزم را تشکیل می‌دهد. خودهیپنوتیزم نیز داریم که خود شخص ایجاد می‌کند. هیپنوتیزم بالینی نیز این است که درمانگر به مریض کمک می‌کند تا خود را در هیپنوتیزم قرار دهد و تلقین‌هایی با توجه به مشکلش ایجاد کند.

هیپنوتیزم‌ها در بیداری اتفاق می‌افتد و ارتباطی با خواب ندارد

وی با بیان اینکه «هیپنوتیزم‌ها در بیداری اتفاق می‌افتند و ارتباطی با خواب ندارند»، عنوان کرد: هیپنوتیزم نوعی بیداری توام با آگاهی است نه خواب. خواب مصنوعی و مغناطیسی، افسانه‌ای است که به ذهن ما تلقین شده و فکر کردیم حالت بی‌خبری، غفلت و از دست دادن کنترل است، در حالی که فرد در هیپنوز کنترل بیشتری پیدا می‌کند. هیپنوز ارتباطی با خواب ندارد. در هیپنوز بالینی چشم فرد بسته بوده، اما بیدار است.

شریفی ادامه داد: هیپنوز به صورت روزمره خودش اتفاق می‌افتد و تنها بخشی که تعمد در آن وجود دارد، این است که خودش ایجاد کند و یا درمانگر کمک کند، بنابراین غیر ارادی و خطرناک نیست و عارضه خاصی ندارد، حتی در بسیاری موارد از درمان‌های امن نیز امن‌تر است؛ اما محدودیت‌هایی دارد که در مورد هر فردی نمی‌توان به کار برد. هیپنوز می‌تواند در ایجاد تغییر در فرد، دستیابی به موفقیت‌ها و افزایش توانایی‌ها کمک کند.

 

منبع: ایسنا

موافقین ۰ مخالفین ۰